ترس القایی کاذب
از آغاز شکل گیری جنبش سبز حاکمیت همواره به فکر دور کردن معترضان از خیابان ها بوده است . این اتفاق حتی اگر منجر به مبارزه ی زیرزمینی میشد حداقل به آنها فرصت لازم را میداد تا خود را پیدا کنند ، نفسی چاق کنند و با جنگ روانی ذهنیت طرفداران خود را سر و شکل بدهند .
خب طبیعتا با خواهش و تمنا خیابان ها خالی نمیشد . سرکوب ابزار دم دستی بود تا از آن بهره ببرند . اما اتاق فکر حاکمیت که برخلاف عقیده ی دوستان بسیار باهوش عمل می کند ، همواره با دو پرسش جدی روبه رو بود . نخست اینکه سرکوب برای چند نفر ؟ دوم ، سرکوب جوای میدهد یا خیر ؟
راهپیمایی 25 خرداد که بزرگترین راهپیمایی اعتراضی ایرانیان در تمام طول تاریخ بود ، کودتاچیان را در پاسخ به سوالشان ناکام گذاشت . هیچ وقت آنها نمی توانستند این جمعیت را تخمین بزنند . به راهپیمایی های 25 و 26 و 27 و 28 خرداد نگاه کنید . روزهای طلایی جنبش سبز که عملا جناح تندرو را در حالت انفعال قرار داد . مغز متفکر کودتاچیان هنگ کرد و آنها فقط نظاره گر خودنمایی یاران سبز بودند .
29 خرداد ، که از آن به عنوان روز خودکشی سیاسی حاکمیت یاد می شود ، علیرغم همه گمانه زنیهای طیف های معتدل حکومت فرمان سرکوب صادر شد .
از 31 خرداد تا 18 تیر کودتاچیان مدام از خود می پرسیدند آیا سرکوب جواب داده است ؟ 18 تیر پاسخی منفی بود از سوی مردان و زنان این سرزمین به حاکمیت .
پس از بحث ها و تبادل نظرهای گوناگون ، حکومت که وجهه ی جهانی خود را از دست رفته می بیند ، معجونی درست می کند که خوراندنش به مردم ریسک و حماقت زیادی می خواهد . ارعاب به همراه سرکوب جواب بدست آمده توسط دیکتاتوران است .
ماجرای قتل شهید همیشه سبز ندا اقا سلطان ، داستان بهت آور کهریزک ، شهادت محسن روح الامینی و ... همه و همه از نمونه اتفاقاتی ست که حکومت با علم قبلی اقدام به انتشار آن می کند .
به ماجرای کهریزک با دقت بیاندیشید . چه لزومی داشت دیکتاتور بزرگ ! دستور تعطیلی بازداشتگاه کهریزک را در بوق و کرنا کند ؟ آیا نمیشد طی حکم سری این فرمان را به فرماندهان نظامی ابلاغ کرد ؟ آیا واقعا مسئولین بازداشتگاه کهریزک از مشخصات محسن روح الامینی خبر نداشتند ؟ آیا پدر او را نمی شناختند و از مقام و منصب های او بی خبر بودند ؟
یا اینکه حکومت دقیقا میدانست چه میکند . آنها آمپول ترس و ارعاب را در مردم تزریق میکردند تا رفته رفته جنبش را به اصطلاح از کف خیابان جمع کنند .
این پروژه که تا 9 دی بطول انجامید هزینه های گزافی را برای حکومت در پی داشت . هزینه های های مادی و معنوی از قبیل مخدوش شدن وجهه حکومت در انظار بین اللملی و حتی برای عقل گرایان طرفدار حکومت ، زیر زمینی شدن جنبش سبز ، در پیش گرفتن راه مطلق دیکتاتوری که سرانجامش مرگ است .
جنبش در مرحله ی گذار است !
جنبش سبز آخرین اعتراض های خود را در 22 بهمن و چهارشنبه سوری انجام داد و وارد فاز جدیدی شد که کنشگران سیاسی آن را می پسندند و آن مرحله ی خود سازی و هویت یابی است . مرحله ای که سند چشم اندازی ست برای ایران سبز فردا . هرچند گروه های مبارزاتی جنبش این روزها را سرد و خشک و مایوس کننده خواهند یافت اما سرنوشت همه به این روزها بسته است . از روی همین بحث و جدل هاست که تفکر و اندیشه و ایدئولوژی جنبش پا خواهد گرفت و یقینا بدانید در پی همین بحثهاست که موسوی از جمهوری اسلامی قطع امید می کند و شیخ کشتی را غرق شده می پندارد .
مدت زمان این مرحله ارتباط مستقیمی به هوش و توانایی های مردمی و رهبری جنبش دارد . این مرحله در انقلاب اسلامی 14 سال طول می کشد و در مشروطه چند روز ! انچه مشخص است اعتدال جنبش سبز در رویه های گذشته ست که بشارت دهنده روزهای خوب پیش روست که از قضا بسیار هم نزدیک است .
بر همه ی ماست ضمن وارد شدن در بحث های جزئی و کلی جنبش با اظهار نظرهای و ایراد عقیده های شخصی خط مشی جنبش و ایران فردا را تعیین کنیم .
از آغاز شکل گیری جنبش سبز حاکمیت همواره به فکر دور کردن معترضان از خیابان ها بوده است . این اتفاق حتی اگر منجر به مبارزه ی زیرزمینی میشد حداقل به آنها فرصت لازم را میداد تا خود را پیدا کنند ، نفسی چاق کنند و با جنگ روانی ذهنیت طرفداران خود را سر و شکل بدهند .
خب طبیعتا با خواهش و تمنا خیابان ها خالی نمیشد . سرکوب ابزار دم دستی بود تا از آن بهره ببرند . اما اتاق فکر حاکمیت که برخلاف عقیده ی دوستان بسیار باهوش عمل می کند ، همواره با دو پرسش جدی روبه رو بود . نخست اینکه سرکوب برای چند نفر ؟ دوم ، سرکوب جوای میدهد یا خیر ؟
راهپیمایی 25 خرداد که بزرگترین راهپیمایی اعتراضی ایرانیان در تمام طول تاریخ بود ، کودتاچیان را در پاسخ به سوالشان ناکام گذاشت . هیچ وقت آنها نمی توانستند این جمعیت را تخمین بزنند . به راهپیمایی های 25 و 26 و 27 و 28 خرداد نگاه کنید . روزهای طلایی جنبش سبز که عملا جناح تندرو را در حالت انفعال قرار داد . مغز متفکر کودتاچیان هنگ کرد و آنها فقط نظاره گر خودنمایی یاران سبز بودند .
29 خرداد ، که از آن به عنوان روز خودکشی سیاسی حاکمیت یاد می شود ، علیرغم همه گمانه زنیهای طیف های معتدل حکومت فرمان سرکوب صادر شد .
از 31 خرداد تا 18 تیر کودتاچیان مدام از خود می پرسیدند آیا سرکوب جواب داده است ؟ 18 تیر پاسخی منفی بود از سوی مردان و زنان این سرزمین به حاکمیت .
پس از بحث ها و تبادل نظرهای گوناگون ، حکومت که وجهه ی جهانی خود را از دست رفته می بیند ، معجونی درست می کند که خوراندنش به مردم ریسک و حماقت زیادی می خواهد . ارعاب به همراه سرکوب جواب بدست آمده توسط دیکتاتوران است .
ماجرای قتل شهید همیشه سبز ندا اقا سلطان ، داستان بهت آور کهریزک ، شهادت محسن روح الامینی و ... همه و همه از نمونه اتفاقاتی ست که حکومت با علم قبلی اقدام به انتشار آن می کند .
به ماجرای کهریزک با دقت بیاندیشید . چه لزومی داشت دیکتاتور بزرگ ! دستور تعطیلی بازداشتگاه کهریزک را در بوق و کرنا کند ؟ آیا نمیشد طی حکم سری این فرمان را به فرماندهان نظامی ابلاغ کرد ؟ آیا واقعا مسئولین بازداشتگاه کهریزک از مشخصات محسن روح الامینی خبر نداشتند ؟ آیا پدر او را نمی شناختند و از مقام و منصب های او بی خبر بودند ؟
یا اینکه حکومت دقیقا میدانست چه میکند . آنها آمپول ترس و ارعاب را در مردم تزریق میکردند تا رفته رفته جنبش را به اصطلاح از کف خیابان جمع کنند .
این پروژه که تا 9 دی بطول انجامید هزینه های گزافی را برای حکومت در پی داشت . هزینه های های مادی و معنوی از قبیل مخدوش شدن وجهه حکومت در انظار بین اللملی و حتی برای عقل گرایان طرفدار حکومت ، زیر زمینی شدن جنبش سبز ، در پیش گرفتن راه مطلق دیکتاتوری که سرانجامش مرگ است .
جنبش در مرحله ی گذار است !
جنبش سبز آخرین اعتراض های خود را در 22 بهمن و چهارشنبه سوری انجام داد و وارد فاز جدیدی شد که کنشگران سیاسی آن را می پسندند و آن مرحله ی خود سازی و هویت یابی است . مرحله ای که سند چشم اندازی ست برای ایران سبز فردا . هرچند گروه های مبارزاتی جنبش این روزها را سرد و خشک و مایوس کننده خواهند یافت اما سرنوشت همه به این روزها بسته است . از روی همین بحث و جدل هاست که تفکر و اندیشه و ایدئولوژی جنبش پا خواهد گرفت و یقینا بدانید در پی همین بحثهاست که موسوی از جمهوری اسلامی قطع امید می کند و شیخ کشتی را غرق شده می پندارد .
مدت زمان این مرحله ارتباط مستقیمی به هوش و توانایی های مردمی و رهبری جنبش دارد . این مرحله در انقلاب اسلامی 14 سال طول می کشد و در مشروطه چند روز ! انچه مشخص است اعتدال جنبش سبز در رویه های گذشته ست که بشارت دهنده روزهای خوب پیش روست که از قضا بسیار هم نزدیک است .
بر همه ی ماست ضمن وارد شدن در بحث های جزئی و کلی جنبش با اظهار نظرهای و ایراد عقیده های شخصی خط مشی جنبش و ایران فردا را تعیین کنیم .
0 نظرات:
ارسال یک نظر