Social Icons

۱۳۸۹ دی ۲۳, پنجشنبه

لزوم بحث های ایدئولوژیک در جنبش سبز

ترس القایی کاذب 
از آغاز شکل گیری جنبش سبز حاکمیت همواره به فکر دور کردن معترضان از خیابان ها بوده است . این اتفاق حتی اگر منجر به مبارزه ی زیرزمینی میشد حداقل به آنها فرصت لازم را میداد تا خود را پیدا کنند ، نفسی چاق کنند و با جنگ روانی ذهنیت طرفداران خود را سر و شکل بدهند .
خب طبیعتا با خواهش و تمنا خیابان ها خالی نمیشد . سرکوب ابزار دم دستی بود تا از آن بهره ببرند . اما اتاق فکر حاکمیت که برخلاف عقیده ی دوستان بسیار باهوش عمل می کند ، همواره با دو پرسش جدی روبه رو بود . نخست اینکه سرکوب برای چند نفر ؟ دوم ، سرکوب جوای میدهد یا خیر ؟
راهپیمایی 25 خرداد که بزرگترین راهپیمایی اعتراضی ایرانیان در تمام طول تاریخ بود ، کودتاچیان را در پاسخ به سوالشان ناکام گذاشت . هیچ وقت آنها نمی توانستند این جمعیت را تخمین بزنند . به راهپیمایی های 25 و 26 و 27 و 28 خرداد نگاه کنید . روزهای طلایی جنبش سبز که عملا جناح تندرو را در حالت انفعال قرار داد . مغز متفکر کودتاچیان هنگ کرد و آنها فقط نظاره گر خودنمایی یاران سبز بودند .
29 خرداد ، که از آن به عنوان روز خودکشی سیاسی حاکمیت یاد می شود ، علیرغم همه گمانه زنیهای طیف های معتدل حکومت فرمان سرکوب صادر شد .
از 31 خرداد تا 18 تیر کودتاچیان مدام از خود می پرسیدند آیا سرکوب جواب داده است ؟ 18 تیر پاسخی منفی بود از سوی مردان و زنان این سرزمین به حاکمیت .
پس از بحث ها و تبادل نظرهای گوناگون ، حکومت که وجهه ی جهانی خود را از دست رفته می بیند ، معجونی درست می کند که خوراندنش به مردم ریسک و حماقت زیادی می خواهد . ارعاب به همراه سرکوب جواب بدست آمده توسط دیکتاتوران است .
ماجرای قتل شهید همیشه سبز ندا اقا سلطان ، داستان بهت آور کهریزک ، شهادت محسن روح الامینی و ... همه و همه از نمونه اتفاقاتی ست که حکومت با علم قبلی اقدام به انتشار آن می کند .
به ماجرای کهریزک با دقت بیاندیشید . چه لزومی داشت دیکتاتور بزرگ ! دستور تعطیلی بازداشتگاه کهریزک را در بوق و کرنا کند ؟ آیا نمیشد طی حکم سری این فرمان را به فرماندهان نظامی ابلاغ کرد ؟  آیا واقعا مسئولین بازداشتگاه کهریزک از مشخصات محسن  روح الامینی خبر نداشتند ؟ آیا پدر او را نمی شناختند  و از مقام و منصب های او بی خبر بودند ؟
یا اینکه حکومت دقیقا میدانست چه میکند . آنها آمپول ترس و ارعاب را در مردم تزریق میکردند تا رفته رفته جنبش را به اصطلاح از کف خیابان جمع کنند .
این پروژه که تا 9 دی بطول انجامید هزینه های گزافی را برای حکومت در پی داشت . هزینه های های مادی و معنوی از قبیل مخدوش شدن وجهه حکومت در انظار بین اللملی و حتی برای عقل گرایان طرفدار حکومت ، زیر زمینی شدن جنبش سبز ، در پیش گرفتن راه مطلق دیکتاتوری که سرانجامش مرگ است .
جنبش در مرحله ی گذار است !
جنبش سبز آخرین اعتراض های خود را در 22 بهمن و چهارشنبه سوری انجام داد و وارد فاز جدیدی شد که کنشگران سیاسی آن را می پسندند و آن مرحله ی خود سازی و هویت یابی است . مرحله ای که سند چشم اندازی ست برای ایران سبز فردا . هرچند گروه های مبارزاتی جنبش این روزها را سرد و خشک و مایوس کننده خواهند  یافت اما سرنوشت همه به این روزها بسته است . از روی همین بحث و جدل هاست که تفکر و اندیشه و ایدئولوژی جنبش پا خواهد گرفت و یقینا بدانید در پی همین بحثهاست که موسوی از جمهوری اسلامی قطع امید می کند و شیخ کشتی را غرق شده می پندارد .
مدت زمان این مرحله ارتباط مستقیمی به هوش و توانایی های مردمی و رهبری جنبش دارد . این مرحله در انقلاب اسلامی 14 سال طول می کشد و در مشروطه چند روز ! انچه مشخص است اعتدال جنبش سبز در رویه های گذشته ست که بشارت دهنده روزهای خوب پیش روست که از قضا بسیار هم نزدیک است .
بر همه ی ماست ضمن وارد شدن در بحث های جزئی و کلی جنبش با اظهار نظرهای و ایراد عقیده های شخصی خط مشی جنبش و ایران فردا را تعیین کنیم .

0 نظرات:

ارسال یک نظر

 

Sample text

Sample Text