Social Icons

۱۳۸۹ دی ۲۶, یکشنبه

" بالاترین " " آزادگی " " دنبال " کردن " ریشه ها " ست

یادم میاد روزهای ابتدایی بعد از کودتا ، رژیم همه ی راههای ارتباطی رو بسته بود . صدا و سیما که خب از همون اول ننگمون بود ! اینترنت تو خیلی جاها قطع شده بود . سایت ها فیلتر شده بودند . اس ام اس ها قطع شده بود . خلاصه همه جوره بایکوت شده بودیم . اما مردم امیدوار هرجور شده پیغامشون رو بهم میرسوندند . تو تظاهرات قرار بعدی رو میزاشتند . شب ها ساعت 10 کنار الله اکبرهاشون تظاهرات بعدی رو هم بهم یادآوری میکردند . میدونستند اس ام اس قطعه اما بازم پیامشون رو میزدند حتی اگه   Deliver نمی شد : (( فردا ساعت 3 میدون امام حسین تا آزادی ؛ یا حسین میرحسین رسانه شمائید )) وسیله ش مهم نبود . شب نامه ، فیس بوک ، بالاترین ، اس ام اس ، تلفن ، رو در رو یا هر چیز دیگه ، مهم این بود که طرف آگاه بشه و بدونه همچین برنامه ای هست تا بیشمار بشیم . نه به دین و عقیده ی طرف کار داشتیم نه به لباس و ظاهرش . به همون خدایی که بعضیا قبولش دارن بعضی ها نه ! دیدم دخترهایی که جلوی افراد ریش دار رو میگرفتند و بدون هیچ ترسی از جنبش حرف میزدند و از تظاهرات بعدی . دیدم رفقایی که شب نامه هاشون تو پایگاههای بسیج میندازن !! چه اشکال داشت اونها هم بیان واسه آزادی ایران . یادش بخیر ! اون روزها نه کسی سبزاللهی بود نه خارج نشین و مزدور . همه ایرانی بودند ایرانی ...
اما حالا بعد یه سال و نیم همه چی عوض شده . میگن بالاترین کودتا شده . میگن بالاترین رفته زیر پرچم ج.ا.. سینه زنی و ساندیس خوری !! حساب کاربری رفقا رو بسته و شارژ کودتاچیان رو زیاد کرده !!
از سر لج و لجبازی هم شده  رفقا ریشه ها رو بهم وصل کردند و آزادگی رو پایه گذاشتند . خب وقتی تو یه اقلیم سه تا پادشاه حکفرمایی کنه معلومه که جنگ ها هم شروع میشه . بالاترینی ها میگن آزادگی کپی رایت رو رعایت نکرده و از رو دست ما کپ زده . ریشه ها هم ماله یه دسته بی دین و ایمون دلخوش بی ریشه ست . از اونور آزادگان میگن بالاترین کودتاچی شده و داره میسوزه از این خجسته اتفاق . ریشه دارها هم قافیه رو نباختند و روزی سه چهارتایی بار اینوری و اونوری ها میکنند .
این وسط این خاطرات لعنتی  روزهای با هم بودنه که گلوم رو میفشره و قفل کرده رو ما که چی شد (( ما همه با هم هستیم )) ؟؟ چی شد آقای بالاترینی ! آزادی ایران مهم بود یا پر بازدید شدن سایت شما ؟ چی شد کپی رایت مهم تر بود یا پاسداری از خون شهدای سبز ؟ آزاده خانوم ! نمیشد هم ریشه ها رو داشت و هم بالاتر رفت ؟ 
ذهنم که پر میزنه به روزهای سبز ، یادم میفته تو کوچه و خیابون دست همدیگر رو میگرفتیم و " یار دبستانی من " میخوندیم . شونه به شونه با صلابت راه میرفتیم و بلند داد میزدیم " بجنگ تا بجنگیم ، ما بچه های جنگیم " 
اما الان سنگر خالی شده و رفیق رو در روی رفیق واستاده . الان همه ادعای برتری و حقانیت دارن . به غیر از ایران که یه گوشه نشسته و حساب میکنه چرا دلش رو الکی به ما خوش کرده بود . ما پشت هم نایستادیم . نه بالاترین ، بالاترینی کرد و نه آزادگی آزاده بود و نه ریشه ها ، ریشه ای داشت !
عکس ها رو که نگاه میکنم ، چشمای نداست که قلقلکت میده و با سکوتش داد میزنه پس چی شد ؟ خنده ی سهرابه که سقلمه میزنه چی شد " بردارم شهیدم رایت رو پس میگیرم " ؟ تنها چیزی که آقا و خانوم آزادگی و ریشه ها پس گرفتیم ، گویا حساب های کاربریمون بود !!
مادر سهراب از خون فرزندش در گرو آزادی زندانی های سبز میگذره ، ما هم از خون شهیدان میگذریم . نه ! فراموش می کنیم با جنگ های زرگری بین خودمون .
راستی یه سوال مهم آزادی کجاست ؟ تو بالاترین ، دنباله ، آزادگی یا ریشه ها ؟ یا شاید تو مشتهای گره کرده ما موقعی که " ریشه ها"مون رو پیوند بزنیم و مشت هامون رو به " بالاترین" حد برسونیم و " آزادگی " رو " دنبال " کنیم ...  

0 نظرات:

ارسال یک نظر

 

Sample text

Sample Text