Social Icons

۱۳۹۰ خرداد ۲۶, پنجشنبه

مصطفی غنیان ؛ جرم : گفتن الله اکبر

نام : مصطفی غنیان
سن : 26 سال
تاریخ شهادت : 26 خرداد 1388
محل شهادت : بالکن منزل !

نحوه شهادت
شهيد مصطفي غنيان ( 3 تیر 1362 مشهد - 26 خرداد 1388 تهران سعادت آباد ) دانشجوي 26 ساله مقطع كارشناسي ارشد مهندسي کشاورزی در شب 27خرداد اولين چهارشنبه پس از انتخابات در حال گفتن تكبير بر روي بام ساختمان 8 طبقه در محله سعادت آباد تهران به ضرب گلوله تك تير انداز هاي مستقر در ساختمان هاي اطراف به شهادت رسيد.

گفتني است پيش از اين به دليل همزماني شهادت اين دانشجو با وقايع كوي دانشگاه تهران ، نام شهيد غنيان در اسامي شهداي كوي دانشگاه تهران منتشر شده بود ، درحالي كه وي بر پشت بام خانه دانشجويي خودش در منطقه سعادت اباد مورد هدف تك تيراندارها قرار گرفت و در آغوش پدرش به شهادت رسيد.
بنا به اين گزارش در شب شهادت شهيد غنيان ، حاج محمد تقی غنیان پدر شهید مصطفی غنیان که از چهره های سرشناس انقلابی مشهد و دوران قبل از انقلاب است از سفر آلمان به ايران برميگردد و از فرودگاه به منزل دانشجويي فرزندش، شهيد مصطفي ميرود. به گفته يكي از اعضاي خانواده غنيان ،  شهيد غنيان ضمن پذيرايي از پدرش با چاي و هندوانه به پدرش ميگويد : « ما اين شب ها بالاي پشت بام الله اكبر ميگوييم ، تا شما هندوانه تان را بخوريد و استراحت كنيد من بالاي پشت بام ميروم و امشب زودتر برميگردم.»
از پدر شهيد غنيان نقل شده كه : « پس از مدت كوتاهي متوجه سرو صداي زياد در ساختمان شدم و ناگهان در منزل به شدت كوبيده شد . در را كه باز كردم يكي از همسايه گفت مصطفي روي پشت بام با شما كار دارد ، بياييد بالا »
پدر شهيد غنيان هنگامي كه به پشت بام ساختمان هشت طبقه ميرسد به وي مي گو يند كه به علت تيراندازي بايد سينه خيز روي بام برود و در اين  هنگام پدر شهيد غنيان پيكر نيمه جان فرزندش را در حالي كه يك گلوله شقيقه اش را سوراخ كرده در آغوش ميگيرد، مصطفي پس از دقايقي در آغوش پدر به شهادت ميرسد. خانواده اين شهيد پس از تحويل جسد به پزشكي قانوني و تنظيم شكايت از قاتلان وي با دادن تعهد مبني بر عدم برگزاري مراسم ختم و يادبود و با وساطت دفتر واعظ طبسي كه از دوستان قديمي پدر شهيد غنيان ميباشد ، موفق به دريافت جنازه فرزند شهيدشان پس از چند روز ميشوند.
 پدر شهيد غنيان در مراسم ترحيم فرزند شهيدش در مسجد قبا شهر مشهد اينچنين ميگويد: «... فرزندم این لیاقت را داشت که در راه اسلام و قرآن و در راه حفظ استقلال این کشور و در راه آزادی ملت مسلمان و عزیز ایران  تنها سرمایه اش را که جانش بود غریبانه نثار کند.»





آرامگاه :
خانواده وی پس از ۳ روز موفق به گرفتن جنازه وی شدند که فوراً به مشهد(زادگاه وی) انتقال و در قطعه 157 گورستان صحن قدس حرم امام‌رضا به خاک سپرده شد.اما گذاشتن سنگ قبر برای او ماه‌ها طول کشد و سر انجام با عنوان شهید به طور رسمی بعد از ماه‌ها سنگی برای وی گذاشته شد. این گورستان در زیرزمین صحن قدس در حرم مطهر امام‌رضا جای دارد. تمامی این حوادث در حالی اتفاق افتاد که تنها یک هفته به روز تولدش مانده بود، طوری که شب هفتم آن مرحوم مصادف روز تولدش بود.


دروغگويي خبرگزاري فارس و روزنامه هاي وطن امروز و ايران و تكذيب پدر شهيد غنيان
خبرگزاري دروغگو فارس و روزنامه هاي وطن امروز و ايران دوروزنامه اصلي حامي دولت كودتا خبري مبني بر اينكه پدر شهيد غنيان در مجلس ختم  فرزندش در سخناني در « مسجد كرامت » مشهد ، مهندس موسوي را مسئول شهادت فرزندش ميداند ، منتشر ميكنند.
اين خبر دروغ در حالي منتشر ميشود كه تنها مراسم ختم شهيد غنيان در« مسجد قبا» واقع در بلوار خيام مشهد برگزار شده است ، نه در مسجد « كرامت» كه در خيابان شيرازي و اطراف حرم امام رضا واقع است.
 اين عمل ناجوانمردانه رسانه هاي حامي كودتا  با عكس العمل شديد پدر شهيد غنيان در مشهد روبرو ميشود . به نحوي كه فشار هاي نهاد هاي انقلابي و دوستان پدر شهيد غنيان مانند استان قدس رضوي ،خبرگزاري  ايرنا منطقه خراسان را مجبور به مصاحبه با پدر اين شهيد ودرج تكذيبيه وي ميكند. ولي با اين حال تا كنون رسانه هاي كودتاچيان خبردروغ  و جعلي خود را تصحيح نكردند.
عكس صفحه خبر دروغ خبرگزاري فارس:
  
بخش هايي از تكذبيه پدر شهيد غنيان به صورت سانسور شده  در خبرگزاري ايرنا منطقه خراسان  منتشر شده است را مي خوانيد :
« ... در یکی از این روزنامه ها چاپ روز چهارشنبه هفته گذشته آمده بود که " در مراسم ترحیم مصطفی غنیان طی روز گذشته در مسجد کرامت پدر وی چنین مطالبی عنوان کرده است. در حالی که مراسم ختم فرزند من روز شنبه 30 خرداد 88 آن هم در مسجد قبا برگزار شده بود و در آن هیج مطلبی مبنی بر اتهام زنی به فردی یا افرادی من نگفتم، اما متاسفانه بعد از آن چند روزنامه به آن استناد کرده و مطالب کذب را دوباره تکرار کرده و به آن دامن زدند.
وی اظهار داشت : من در مراسم ختم فرزندم تنها به منظور تقدیر از لطف جمع کثیری از دوستان و شهروندان مطلبی را تهیه و قرائت کردم که هم فایل صوتی و تصویری و هم دستنوشته آن وجود دارد. وی متن آنچه که در این مراسم قرائت کرده را خواند.
در بخشی از این مطلب آمده است : "پروردگارا تو را سپاس می گویم و نیکوترین درودهایم را بر ارواح مطهر خاتم الانبیا محمد مصطفی (ص) و ولی و حجت برحقت علی مرتضی (ع) و صدیقه طاهره فاطمه زهرا (س) و یازده فرزند پاکش تا قطب عالم امکان مهدی موعود با ذکر صلواتی بر محمد و آل محمد (ص) نثار ميكنم.
پروردگارا : تو خود فرمودی که بندگانت را می آزمایی ، پروردگار عزیز من، مرا به سخت ترین روش آزمودی و در فاصله کمتر از پنج دقیقه که پسرم مصطفی از من جدا شد او را در حالی که به سرش گلوله خورده بود در روی پشت بام طبقه هشتم ساختمان غرق در خون در آغوشم افکندی.

همانجا بود که گفتم "فاذا جاء اجلهم لایستاخرون ساعته و لا یستقدمون و بی اختیار به یاد آقا و مولایم حسین (ع) افتادم .
...در آن شهر غریب و در آن شب هولناک و در آن دل شب من کسی را نداشتم و باز بی اختیار به یاد ولی نعمتم علی ابن موسی الرضا (ع) غریب الغربا افتادم که به دور از اهل و عیال از مدینه کوچ کرد و در توس به غربت جان سپرد، باز از غم غربت به خود نالیدم و با خود زمزمه کردم که خدا ز آستان رضایم جدا نکند من و جدایی از آن آستان خدا نکند از دامن کرمش دست التجا نکشم گدای، دامن صاحب کرم رها نکند
پروردگارا : تو خود شاهد باش از امانتی که به من سپرده بودی 26 سال نگهداری کردم و تا جایی که در توانم بود در تربیتش کوشیدم که خدا شناس، با ایمان ، مردمدار، با عاطفه و با اخلاق شود که خوشبختانه چنین بود و چنین شد و خود مصطفی هم پذیرش این را داشت او پسری متدین، فروتن، متواضع، خوشرو و با اخلاق و به قول همه دوستانش "با مرام " بود و این لیاقت را داشت که در راه اسلام و قرآن و در راه حفظ استقلال این کشور و در راه آزادی ملت مسلمان و عزیز ایران در طبق اخلاص تنها سرمایه اش را که جانش بود غریبانه نثار کند. »

۱۳۹۰ خرداد ۲۳, دوشنبه

دعوت شورای هماهنگی راه سبز برای حضور در برنامه های ۲۵ و ۲۶ خرداد


شورای هماهنگی راه سبز امید با سپاسگزاری از حضور مردم در راهپیمایی سکوت ۲۲ خرداد ، برنامه های دیگر این شورا را در بزرگداشت دومین سالگرد تولد جنبش سبز و گرامی داشت یاد و خاطره شهدای سبز خرداد اعلام کرد.
این شورا از مردم خواست در روز ۲۵ خرداد ، روز تولد جنبش سبز در میادین شهرها حضور به هم رسانند. همچنین در روز ۲۶ خرداد به یاد همه شهدای جنبش بر سر مزارشان حاضر شوند.
متن کامل بیانیه شورای هماهنگی راه سبز امید به شرح زیر است:
بسم الله الرحمن الرحیم
ملت هوشیار و پایدار ایران
درود بر شما همراهان همدل که در راهپیمایی سکوت اعتراض آمیز در روز ۲۲ خرداد در شهرهای مختلف سرزمینمان حضور یافتید، سکوتی که فریاد پایداری جنبش آزادیخواهی شما آزادزنان و آزادمردان است و نشان از سرزندگی همیشگی حق خواهی تان دارد.
شورای هماهنگی راه سبز امید ضمن سپاسگزاری از یکایک شما، از همة مردم حق طلب ایران دعوت می کند به یاد ۲۵ خرداد ۱۳۸۸ و روز تولد جنبش سبز، از ساعت ۶ تا ۸ بعد از ظهر چهارشنبه ۲۵ خرداد در میادین شهرها در قالب تجمعات مسالمت آمیز حضور بهم رسانید. همچنین، در روز پنجشنبه ۲۶ به یاد همة شهدای جنبش، از ندا تا هاله و از سهراب تا هدی، و نیز به یاد شهدای بزرگوار انقلاب و جنگ تحمیلی، به احترام آن پیشتازان بر مزارشان حضور خواهیم یافت.
اطمینان داریم تا زمانی که در راه بزرگداشت مقام و کرامت انسانی، آزادی و عدالت گام بر میداریم، یاری خداوند مهربان توشة راهمان خواهد بود و پیروزی از آن ماست.
همراهان شما در شورای هماهنگی راه سبز امید

۱۳۹۰ اردیبهشت ۳۱, شنبه

فراخوان حامیان و فعالان جنبش سبز برای ندای شامگاهی و اعتراضی الله اکبر

به مناسبت صدمین روز از حصر خانگی راهبران جنبش سبز و در آستانه خرداد ماه، جمعی از فعالان و حامیان جنبش سبز، با اعلام فراخوانی خواستار سردادن ندای "الله اکبر" در شامگاه یکم خرداد شدند.


بنا به گزارش رسیده به جرس، این فعالان فراخوان طنین بانگ الله اکبر جنبش سبز را در حمایت از میرحسین موسوی، زهرا رهنورد، مهدی کروبی و فاطمه کروبی، راهبران جنبش سبز اعلام کرده اند.

زمان این فراخوان، شامگاه یکشنبه، یک خرداد و ساعت ۱۰ شب اعلام شده است.

طی دو سال اخیر، ندای شامگاهی و اعتراضیِ الله اکبر و مرگ بر دیکتاتور، از شعارهای جنبش سبز بوده است.

۱۳۹۰ اردیبهشت ۲۹, پنجشنبه

درخواست معرفی سخنگوی رسمی از شورای هماهنگی راه سبز امید/ بیانیه جمعی جامعه ی وبلاگنویسان سبز

من اگر ما نشوم خویشتنم      
تو اگر ما نشوی تنهایی
با درودی چند هزارباره به مردم شریف کشورمان که پس از نزدیک به دو سال تهدید، ارعاب، زندان، شکنجه، تجاوز و کشتار، همچنان پرقدرت در صحنه سیاسی ایران ایستاده اند و جانانه ترین مبارزه مدنی در تاریخ این سرزمین کهن را پر قدرت به پیش می برند و ذره ای عقب نشینی نکرده و به اقتدارگرایان نشان داده اند که هزینه های هنگفت سرکوب، حاصلی جز زدودن مشروعیت از آنان و ریزش بیشتر در بین نیروهایشان، دستاورد دیگری در پی نداشته است.
پس از دستگیری رهبران نمادین جنبش سبز، آقایان میرحسین موسوی و مهدی کروبی، خلاء رهبری این عزیزان در جنبش آزادیخواهی ایران به وضوح احساس می‌گردد. و از این رو «شورای هماهنگی راه سبز» امید به عنوان مهمترین نهاد نزدیک به رهبران در بند جنبش سبز به عنوان نهادی تاثیر گذار و مهم در تعاملات آتی کشورمان نقشی بی بدیل را داراست.
همه می دانیم که از ابتدای فعالیت این شورا، انتقاداتی از طرف بسیاری از اندیشمندان، همراهان و دلسوزان جنبش سبز در مورد عملکرد و چگونگی انتخاب اعضای این شورا مطرح گردید، که به دلیل نبود یک مرجع پاسخگوی رسمی به منظور پاسخ به این انتقادات، رفته رفته فاصله این شورا از بدنه جنبش زیاد شده و طرح مسایل انحرافی و عدم پاسخگویی صریح و شفاف، این حس را در عموم مردم بوجود آورد که «شورای هماهنگی راه سبز امید» با رویکردی انفعالی، دارای قدرت رهبری لازم برای سامان دادن به حرکات اعتراضی با توجه به خواست اکثریت مردم،  نمی باشد.
«جامعه وبلاگ نویسان سبز» ، متشکل از دهها وبلاگ نویس فعال در عرصه سیاسی کشورمان، در پی مطرح شدن پیشنهادی در فضای مجازی، پیرامون معرفی سخنگوی رسمی برای نهاد «شورای هماهنگی راه سبز امید» و ارسال درخواستهای مکرر اعضا به شورای مدیریت این جامعه بمنظور واکنش به این پیشنهاد و اعلام موضع صریح در این باب، پس از مشورت و نظرخواهی و جمع بندی نظرات کلیه اعضا، برای صدور بیانیه ای در اینباره به اتفاق نظر رسید.
از این رو، «جامعه وبلاگنویسان سبز» که از ابتدای شکل گیری خود، با هدف انتشار خواست های مشترک اعضایش در قالب بیانیه ای واحد با توجه به تکثر اعضای عضو در آن و درنتیجه گوناگونی افکار و عقاید، فعالیت های خود را آغاز کرده، بر این باور است که تعیین سخنگوی رسمی از طرف این شورا برای پاسخگویی به انتقادات و همچنین ایجاد ارتباط هرچه بیشتر مردم با این شورا، یکی از الزامات اساسی، جهت بهبود روند فعالیت «شورای هماهنگی راه سبز امید»، می باشد.
ما اعضای «جامعه وبلاگنویسان سبز» از آنجا که بر این باوریم که «شورای هماهنگی راه سبز امید» نیازمند یک سخنگوی قابل، بمنظور برقراری تعامل با تمامی گروهای سیاسی-اجتماعی است، پس از بررسی افراد با صلاحیت برای بردوش گرفتن این وظیفه کلیدی، سنگین و حساس و همچنین مقایسه ی آنها با توجه به بررسی تمام مواضع اتخاذ شده توسط افرادی که عضویتشان در «شورای هماهنگی راه سبز امید» محتمل بود، به اتفاق آرا به این نتیجه رسیدیم که جناب آقای اردشیر امیرارجمند، مشاور ارشد میرحسین موسوی و صاحب کرسی حقوق بشر و دموکراسی در یونسکو، باتوجه به آنکه مشاور آقای میرحسین موسوی بوده و هستند و همچنین نزدیکی افکاری بیشتری که نسبت به دیگران با ایشان دارند، و همینطور صداقت دیده شده از ایشان در برخورد با نقدهای سازنده و غیرسازنده و اللخصوص، اعلام مواضعی که جناب آقای اردشیر امیرارجمند در مصاحبه اخیر خود با تلویزیون رسا در مورد وجود تکثر در جنبش آزادی خواهی ایران و مشارکت تمامی گروه های سیاسی در بیان نظر در تعیین سرنوشت کشور، ابراز داشته اند؛ بهترین گزینه ی موجود در بین افراد سرشناس و شناخته شده ی این شورا برای برداشتن گامی در جهت یکپارچه نمودن نیروهای معترض به دیکتاتوری موجود در ایران، در سمت سخنگوی رسمی «شورای هماهنگی راه سبز امید»، می باشند.
ما معتقدیم که تعیین سخنگویی رسمی برای «شورای هماهنگی راه سبز امید»، می تواند به اعتبار این شورا بیفزاید و امید داریم تا جناب آقای دکتر اردشیر امیرارجمند با قبول این مسولیت سنگین و همچنین همکاری صمیمانه ی دیگر گروه های سیاسی-اجتماعی در این زمینه با ایشان، بتوانند به ایجاد اتحاد فراگیر نیروهای سیاسی- اجتماعی داخل و خارج کشور کمک نمایند.
از همین رو بدینوسیله صمیمانه درخواست خود را به «شورای هماهنگی راه سبز امید» برای برگزیدن ایشان به سمت “سخنگوی رسمی” این شورا اعلام می داریم و از دیگر عزیزان صاحب نظر، اساتید، دانشجویان، احزاب، گروه ها، تشکلات، شخصیتها و همچنین دیگر اقشار مردم آزادی خواه ایران می خواهیم که با همصدایی با ما ، به طرق گوناگون حمایت خود را از این حرکت با حمایت از این بیانیه و یا صدور بیانیه های مجزا، اعلام دارند. باشد که اتحاد ما مشابه اتحاد بی نظیر دانشجویان میهنمان در بهار اعتراضات دانشجویی ، خار دیگری در چشم انحصار طلبان و دیکتاتورهایی باشد که اکنون کشور ما را به تاراج برده اند.
در پایان لازم می دانیم عنوان نماییم که به صورت همزمان با انتشار این بیانیه از سوی «جامعه ی وبلاگنویسان سبز» و پایگاههای اطلاع رسانی اعضا ، نسخه هایی نیز ، به سایت های سبز و دیگر خبرگزاری ها و تلویزیون های ماهواره ای، ارسال شده است؛ و امید داریم که آنها نیز در انتشار و پخش این درخواست، به ما کمک نموده و گامی در راستای یکپارچه سازی نیروهای معترض به جمهوری اسلامی -که ما آن را در شرایط کنونی، نه جمهوری می دانیم و نه اسلامی- و پاک نمودن دیکتاتوری از صحنه ی سیاسی کشورمان بردارند.
به یاد داشته باشیم که درخواست از «شورای هماهنگی راه سبز امید» برای معرفی سخنگویی لایق و شناخته شده، بسیار مهم بوده و قطعا از این راه است که در آینده، می توانیم تعاملات سازنده ای را با این شورا برقرار کرده و از آنان درخواست پاسخگویی داشته باشیم.
همراه شو عزیز، کین درد مشترک ، هرگز جدا جدا ، درمان نمی شود
ما برای بازپس گیری ایران ایستاده ایم

۱۳۹۰ اردیبهشت ۴, یکشنبه

سرو ایستاده


فراخوان کمیپن نامه نویسی به میرحسین موسوی و زهرا رهنورد

میرحسین موسوی و زهرا رهنورد، از رهبران جنبش اعتراضی سبز در ایران،اکنون بدون محاکمه و هیچ گونه حکم قضایی در زندان خانگی به سر می برند. کمپین نامه نویسی به موسوی و رهنورد از همه کسانی که در ایران و جهان به نقض حقوق آنها و در بند کشیدن شان معترض اند درخواست می کند که برای این رهبران جنبش اعتراضی ایران نامه بنویسند.
ما امیدواریم که این نامه ها نه در فضای مجازی که در فضای واقعی و به آدرس خانه موسوی و رهنورد ارسال شود. ما می دانیم که به احتمال نزدیک به یقین این نامه ها به دست گیرندگان اصلی اش یعنی موسوی و رهنورد نخواهد رسید و دولت ایران نامه ها را بلوکه خواهد کرد.ما حدس می زنیم که سیستم امنیتی ایران این نامه ها را به مراکز خود ببرد و آنها را بخواند.حتی اگر این اتفاق هم بیفتد،چه باک!ما با هزاران نامه ای که به ادرس موسوی و رهنورد پست خواهیم کرد، نامه هایی که ممکن است به جای اینکه روی میز این رهبران قرار بگیرد، روی میز ماموران امنیتی قرار بگیرد، لرزه بر اندام اقتدارگرایان در ایران خواهیم انداخت.
همین حالا قلم و کاغذ بردارید و برای رهبران جنبش اعتراضی خود نامه بنویسید، آن را در پاکت قرار دهید و روی آن آدرس خانه موسوی را بنویسید : خیایان پاستور، کوچه اختر، پلاک 26، برسد به دست موسوی و رهنورد
ما با تعداد زیاد نامه هایمان که از هر گوشه به این آدرس ارسال خواهیم کرد،ادارات پست ایران را در قبضه پیام های آزادی خواهی مان در خواهیم آورد و پیام روشنی به حکومت خواهیم داد:رهبران ما را آزاد کنید.
شما می توانید از نامه های خود و مراحل پست آن فیلم و یا عکس تهیه کنید و به آدرس کمپین ارسال کنید.شما می توانید نسخه ای از نامه تان را نیز برای ما بفرستید.ما تا تعدادی از این نامه ها را انتخاب و در وب سایت این کمپین منتشر می کنیم.
ما تاکید می کنیم هدف اصلی از این کمپین به پرواز درآوردن نامه ها در فضای واقعی است و نه در فضای مجازی اما حتما تعدادی از این نامه ها را نیز در وب سایت کمپین منتشر خواهیم کرد.
ما به هم وطنان عزیز داخل کشور توصیه می کنیم جهت رعایت نکات ایمنی از درج آدرس صحیح پستی خود خودداری کنند
ما از همه ایرانیان و غیرایرانی ها ی آزادیخواه در سراسر جهان درخواست می کنیم که نامه های خود را علاوه بر آدرس منزل موسوی به آدرس سفارت خانه های ایران در کشور محل سکونت خود نیز ارسال کنند.
آدرس وبسایت :  http://namehnevisi.info
آدرس ایمیل : nemehnevisi@gmail.com

۱۳۹۰ فروردین ۱۵, دوشنبه

اهداف و برنامه های من در سال 90

سال 90 هم آمد ، سالی که رسانه های سبز اسمش رو گذاشتند سال " آگاهی تا رهایی " ؛ چه جملاتی را بهتر از گفته های میرحسین می توان پیدا کرد که اینگونه آگاهی را توصیف کرده باشد ؟ :
زمینه هر تغییر اساسی در جهت اصلاح گری، گسترش آگاهی است. بدون آگاهی گسترده در سطح جامعه، امکان تغییر وجود ندارد. افشاندن بذر آگاهی و گسترش آن به همه اقشار و همه نقاط کشور، تنها از طریق حضور خیابانی فراهم نمی آید، گرچه اجتماعات، حق مردم و یکی از امکانات آنها برای نیل به اهداف سیاسی، اجتماعی و فرهنگی آنهاست. مهم آن است که در چهارچوب «هر شهروند، یک رسانه»، هر علاقمند به جنبش سبز، راهی برای گسترش این آگاهی و تعمیق آن در میان همه اقشار و بویژه در اقشار مستضعف جامعه پیدا کند. گسترش اگاهی ها، استراتژی اصلی جنبش است. البته باید متواضع باشیم. هدف آن نیست که تغییرات ناشی از این استراتژی حتما بدست سبزها اتفاق بیفتد. سبز بودن یعنی «خود» در میان نبودن و خودخواه نبودن. در این راه ما هم در صورت امکان از خیابان ها به صورت مسالمت آمیز و قانونی استفاده می کنیم و هم همه امکانات قانونی دیگر. می خواهم به عنوان یک همراه جنبش سبز، باز هم بر گسترش آگاهی در سطح ملی به عنوان مهم ترین وسیله برای نیل به پیروزی تأکید کنم. ما می خواهیم اهدافمان را در کنار مردم و با آنها بدست آوریم.
دو سال است که تمام فعالیت هایم معطوف به جنبش بوده است . روزهای قشنگ قبل از انتخابات و مبارزه های بسیار کنار هم رزمانی که خیلی هاشون امروز کنارم نیستند . بعضی پرواز کردند و بعضی اسیر شدند و با صبر و استقامتشون پشت میله ها راه و روش مبارزه بهم آموختند . آنچه هزینه کرده ام چه ارزشی در مقابل این همه شکوه و عظمت سرزمینم دارد ؟ چه ارزشی دارد مقابل خون سرخ رفقای سبزم ؟ مقابل  آزادی  چه ارزشی دارد ؟ من جنگیده ام برای کشورم ، برای آزادی کشورم ، برای آبادانی کشورم ، برای مردم کشورم ، برای خودم ، برای ...
راه بلد من  میرحسین است . بی خیال همه ی اختلاف نظرهایم با او . وقتی او می گوید " گسترش فعالیت های شبکه اجتماعی در جهت گسترش آگاهی های سیاسی و اجتماعی، یک ضرورت است و جایگزینی برای آن وجود ندارد" پس لازم است که تلاش کنیم تا پیدا کنیم راههای بیشتری برای گسترش آگاهی .
به نظر من دو مسئله که همواره از سوی میرحسین به آن اشاره شده اما متاسفانه کمتر به آن توجه شده ، یعنی "تشکیل هسته های محلی " و " ارتباط برقرار کردن بین دو بخش آگاه و نا آگاه جامعه " این مسئله ای است که امسال باید بیش از پیش به آن توجه شود و بصورت اهدافی در بیایند که برای آن راهبردی و روش های دسترسی تعیین گردد .
اصلی هست که می گوید : " برای ایجاد تغییر ، خود جزء آن تغییر باش " بنابر این اصل من هم تمام تلاشم را در سال جدید برای گسترش آگاهی ها در تمامی سطوح جامعه انجام میدهم و ایمان دارم که اگر من و تو بخواهیم امسال سال رهایی است .
اما من هم مثل بقیه ی رفقای سبزم برای سال 90 برنامه های خاصی دارم . مدت حدود 6 ماه هست که در حال گردآوری مقالات امنیت در شبکه و مقابله با فیلترینگ هستم که احتمالا تا اواسط اردیبهشت تمام می شود و در اختیار شما قرار می گیرد ( البته بنا به سفارش برخی دوستان هم شاید تصمیم گرفتم آن را کم کم منتشر کنم ) همیچنین در فکر هم هستم مجموع مقالاتی درباره ی مبارزه در ایران بنویسم و در آن راه حل های تشکیل تجمع هایی مثل 25 بهمن و 25 خرداد و عاشورا و ... را مورد بررسی قرار بدم و به طور کلی اصول و روش مبارزه را بنویسم . همینطور در نظرم هست این اصول را به شکل خاطراتی از رفقای سبز که در تظاهراتهای مختلف حضور داشتند دربیاورم تا جالب و مهیج باشد . رسم هر روز با یک شهید را ادامه خواهم داد اما فرقش با گذشته ها در این است که بجای هر روز تنها یک روز در هفته را برای آن انتخاب میکنم که احتمالا پنج شنبه ها باشد . روزهای جمعه را هم به اسرای سبز در بند اختصاص خواهم داد . عکس ها ، ترانه ها ، ویدیو ها ، کلیپ ها و مستندهای جنبش سبز  هم در قالب برگ سبزی باز نشر خواهم کرد . امیدوارم همه ی اینها بتواند قدمی در جهت اهداف جنبش همیشه سبز ایران بردارد .

۱۳۸۹ اسفند ۹, دوشنبه

نامه ای به پدر دربندم میرحسین موسوی

پدر سلام
من را به یاد دارید ؟ حدود 20 ماه پیش براتون نامه نوشتم از جنوبی ترین نقطه ی تهران و حالا درست از همون جا می نویسم برای شما . می گفتند آن نامه را برای شما فرستاده اند و شما هم خوانده اید . اما این نامه را نمی دانم . شاید هیچ وقت نخوانید و شاید با هم دوتایی تو روز آزادی بخوانیم و بخندیم بر خاطرات تلخ این روزهایمان .
داستان این روزهای من را هیچ قهوه ی تلخی نخواهد توانست هضم کند . بی هدف بی هدف ، تنهای تنها ، ساکت تر از همیشه . پدر من سالهاست بغضم را خورده ام و دم نزده ام . من سالهاست دیده ام و گریه کرده ام و فریاد نکشیده ام. من دردهای بچه محل هایم را شنیده ام و خرد شده ام اما حرف نزده ام . پدر ! مگر می شود ؟ مگر می شود فراموش کنم و ببخشم ؟ نه این کار من نیست ...
یکسال و نیم هرجا که قرارمان بود ، آمدم و هرچی شما گفتید ، به دیده منت گذاشتم . گفتید نگذار خانه ی پارسایان آتش بگیرد ، گفتم چشم . گفتید مبارزه بدون خشونت کنید ، گفتم چشم . گفتید مبادا کسی آسیب ببیند ، گفتم چشم . گفتید استقامت و گفتم چشم . اما امروز ...
آخرین بار که شما را از نزدیک دیدم 25 خرداد سال 88 بود . ما مبهوت جمعیت بودیم . مبهوت عظمت دریا بودیم که دریا به دو نیم شد و شما آمدید . نمی دانم چرا اما یاد موسی افتادم . گویا امیرکبیر زنده شده بود و محجوبانه لبخند می زد . با آن لبخند شما چه گریه ها که ما نکردیم . داستان من و شما داستان عاشق و معشوق بود . من نگران این نیستم که به بت پرستی متهمم کنند . تنها خیال خوشم در این یک سال و نیم حرفهای شما بود. عکس های شما و تصاویر شما . اما 15 روز است که ندیدمتان و نشنیدمتان . پدر کجایید ؟
من اینور میله ها و شما آنور میله ها ، براستی کداممان زندانی هستیم ؟ نمی دانم ، می گویند بی ادبی کرده اند ، نمی دانم .  می گویند شما را .... لا اله الا الله ، نمی دانم ، نمی دانم ، نمی دانم ... لعنت به من که هیچی نمی دانم . اما خوب میدانم ، خوب میدانم که هنوز همان لبخند استوار که ترس در دل دشمن می اندازد بر روی لب هایتان است .
پدر ! امروز می نویسم تا بیایم. برای ایران ، برای جنبشمان ، برای شما . میایم به دنبال شما ... یادتان که نرفته من وشما عهد و پیمانی داشتیم . شما قرار بود بایستید که آنچنان ایستادید که یک لحظه زانوهای ما به فکر شل شدن نیفتاد و ما قرارمان کفن پوش بود . فردا میایم بی هیچ واهمه ، بی هیچ شکی . برای عقیده ام ، برای تنها هدف زندگیم ، برای آرزویم ، برای شما
مگر می شود نامه ی فرزندان شما و شیخ شجاع را دید و نمرد ؟ مگر می شود بیانیه آیت الله صانعی را دید و کفن پوش نشد ؟ مگر می شود صدای شما را  نشنید و آرام نشست ؟
پدر فردا میروم . بهم نگو آرام باش و مراقب باش . که نمی توانم به عهد و پیمانمان پشت کنم . فردا میروم تا ایستاده بمیرم . میروم تا بغض های چند ساله ام را فریاد بزنم . میروم آزادی را با بهای جانم بخرم .
فقط یک جمله می گویم پدر :آزاد باشی ای سرسبزترین سرو ...

۱۳۸۹ اسفند ۸, یکشنبه

بزرگ مردا ، درود بر شرف و آزادگیت ( بیانیه آیت الله صانعی )

شیعه در طول حیات خود هرگز به اندازه ی امروز ضعیف و زبون نشده بود . امروز مظلومیت شیعه بیش از هر زمانی چهره ی خود را نشان می دهد و شیعه نماهایی که هیچ بویی از اسلام و شیعه نبرده اند و علی را واژگونه درک کرده اند و یزید را حسین پنداشته اند بر صندلی قدرت تکیه زده و فریاد وا اسلاما سر می دهند . آیا میشود علی را با آقای خامنه ای مقایسه کرد که آن علی یک زندانی سیاسی ندارد و این علی یک آدم آزاد ؟ آیا می شود آن علی را با آن عدالت مقایسه کرد با این علی که در پایتختش هزاران گرسنه شب ها سر به بالین می گذارند ؟ آیا می شود مقایسه کرد مالک اشتر یار دیرین علی را که به کسی که آب دهان به صورتش می اندازد ، لبخند می زند با رئیس جمهوری که مخالفینش را خس و خاشاک و منتقدینش را بز می نامند ؟ آیا می شود مقایسه کرد یاران علی را که از شنیدن کشیدن خلخال از پای زن یهودی بیهوش می شوند با طرفداران حکومتی را که دختر ستون اصلی حکومتشان را بی شرف و فاحشه لقب می زند و تهدید جنسی می کند ؟ 
امروز شیعه ی واقعی منزوی است ، حرفی برای گفتن ندارد در برابر این کارها چه عکس العملی می توان نشان داد ؟
بیانیه جانانه آیت الله اعظمی صانعی تلنگری ست برای شیعه و شیعی تا از این خواب غفلت بلند شود . صدای فروخورده ای ست که از قلب شیعه بیرون می آید . 
بزرگ مردا ! بوی پیراهنتان مستم کرد و صدای پر صلابتتان مسخ . امشب شیعه سر بلند می کند و شما را نشان می دهد و می گوید من محب علی ام ، همان یار مظلومان و کابوس ظالمان... و امروز بزرگ ظالم تاریخ این دیار نخواهد خوابید . 
درود بر شرفتان ...
بیانیه دندان شکن آیت الله العظمی یوسف صانعی 
بسمه تعالی
« وَمَا لِلظَّالِمِینَ مِنْ أَنْصَار »
در چند هفته اخیر شاهد اتفاقاتی هستیم که هر چند در گذشته نیز سابقه داشته است اما روند بعضی از این اقدامات از نوادریست که با هیچ یک از موازین شرعی، قضایی، حقوقی و اجرایی هماهنگی نداشته و ندارد؛ در صورتی که قدرتهای استبدادی نیز از برگزاری دادگاه و استناد به قوانین کشور و اجازه دفاع به متهم (هرچند به صورت محدود) در جهت گرفتن قیافه قانونمداری و حاکمیت قانون استفاده می نمودند.
هنوز فراموش نکرده ایم که دادگاههای سیاسی در رژیم گذشته، فارغ از احکام ظالمانه و فرمایشی بودن آنها مانند دادگاههای نظامی دکتر مصدق و فدائیان اسلام و دهها محاکمه سیاسی دیگر، چگونه برگزار می شد و متهمان چگونه از اعمال و افکار خود دفاع می کردند که خود حکایت از این توجه در سیستم حقوقی و قضایی دارد.
با این حال پس از سی سال از انقلاب اسلامی که شعار آن حاکمیت آزادی و جمهوریت بر مبنای موازین اسلام و نفی استبداد بود، شاهد حملات مکرر غیر اسلامی و انسانی به معترضان سیاسی و حبس آنها هستیم و ناباورانه می بینیم که شخصیت های خدومی همچون زبدة السادات و الاخیار، ذوی العز و الاحترام؛ جناب آقای مهندس میر حسین موسوی و همسر مکرمه و فاضله ایشان و یار دیرین و معتمد امام، حضرت حجت الاسلام و المسلمین آقای حاج شیخ مهدی کروبی و همسر مکرمه ایشان بدون برگزاری هر گونه دادگاه و محکمه ای (هرچند صوری) و بدون اجازه دفاع به آنها در حصر خانگی با محرومیت از حقوق اولیه انسانی، قرار می گیرند. اعمال و رفتاری که نشان از درماندگی و ضعف سیاسی عاملان و آمران آن از اقناع افکار عمومی دارد.
جای بسی تاسف و تعجب است که برخی از افراد، اعتراض معترضین سیاسی را در جامعه فاقد هرگونه پایگاه و جایگاهی دانسته و آنرا دروغ و حیله پنداشته ولی با داشتن تمامی قدرتهای تبلیغی و رسانه ای از برگزاری یک دادگاه صالح علنی عاجز هستند تا در آن معترضان و منتقدان سیاسی نیز بتوانند از نظرات خود دفاع کنند و در نهایت جامعه خود قضاوت کند که حق با کیست.
امید آنکه هرچه زود تر خداوند متعال با رهایی آن بزرگان و دیگران از حصر و حبس، توفیق خدمت در جهت احقاق حقوق ملت را عنایت فرماید.

۱۳۸۹ اسفند ۵, پنجشنبه

هشدا به حکومت : مرگ خود را با دستگیری رهبران سبز امضا نکن


جو امروز خیابان ها و میادین تهران بسیار نگران کننده است . نیروهای ضد شورش بسیار سازمان یافته خیابان ها را اشغال کرده اند . شهر آرام است و مردم با تعجب و نگرانی به مزدورانی می نگرند که معلوم نیست به چه دلیلی حکومت نظامی برپا کرده اند .  شایعه شده است امشب احتمال دستگیری مهندس موسوی و شیخ شجاع کروبی به صورت علنی وجود دارد . گویا امشب قرار است در برنامه "رو به فردا " وزیر اطلاعات دولت کودتا خبر مهمی را بدهد .
اما ما همچنان بر سر پیمان خود با تو ای جانان ایستاده ایم . اگر دستان کسی به میر و شیخ بخورد ، کفن پوش خیابان ها را فتح خواهیم کرد . به حکومت هشدار میدهم که جنبش با دستگیری موسوی از حالت مدنیت خارج شده و آتش بر روی مزدوران و ساختمان های شما فرود خواهد آمد .   در صورت دستگیری رهبران جنبش مسیر ما انقلاب – آزادی
( لطفا به هر روش ممکن اطلاع رسانی کنید و دوستانتان را از این مهم با خبر کنید . )  

۱۳۸۹ بهمن ۲۹, جمعه

بیانیه های سایت های سبز + مسیرهای راهپیمایی 1 اسفند

در پی سرکوب خونین و کشتار حامیان جنبش سبز توسط ماموران حکومتی در جریان تظاهرات و تجمعاتِ ٢۵ بهمن و همچنین فراخوان فعالین جنبش جهت گرامیداشت یاد و نام شهدای ٢۵ بهمن در هفتمین روز شهادت آنها، رسانه های جنبش سبز نیز طی فراخوانی خواستار حضور همگانی در میادین و خیابان های اصلی شهرهای کشور شدند.
وب سایتهای «ادوار»، «امروز»، «تحول سبز»، «تغییر»، «جرس»، «دانشجو نیوز»، «رسا (شبکه تلویزیونی)»، «سحام نیوز»، «میزان خبر»، «ندای سبز آزادی» و «نوروز»، در فراخوان خود آورده اند “اول اسفند (یکشنبه) در هفتمین روز پر کشیدن یاران سبزمان و در حمایت از دو یاور همیشگی جنبش سبز در خیابانها و میادین اصلی گرد هم می آییم تا بار دیگر عظمت حضورمان را در مقابل چشمان کور ظالمان فریاد زنیم.”
متن این فراخوان که نسخه‌ای از آن برای انتشار در اختیار کلمه قرار گرفته، به شرح زیر است:
خبر بزرگ حضور مردم ایران در راهپیمایی ٢۵ بهمن ماه آنچنان سبز بود که در زمستان بهار آورد و دستهای استبداد دینی را به رعشه انداخت. مردم آمدند بااینکه می دانستند درفش و گلوله همچنان پا برجاست و دل سنگین حاکمان به ناله مظلومان هنوز بی رحم مانده است.
شورای سایت های سبز حضور گسترده و پرشور مردم ایران در لبیک به فراخوان رهبران جنبش سبز را گرامی می دارد و ضمن تکریم پایداری و رشادت هم میهنان سبزمان در راه آزادی و دموکراسی، سرکوب مردم و حامیان جنبش سبز در راهپیمایی ٢۵ بهمن توسط ماموران حکومتی را محکوم می کنند.
جمعیت میلیونی در خیابان های تهران در روز ٢۵ بهمن ترس و دلهره ای بر جان تهی از شفقت اقتدارگرایان انداخت که باز عنان از کف داد و آتش بر جوانان سبز سرزمین مان گشود.
شهادت صانع ژاله و محمد مختاری داغ دیگری شد بر دل های سوخته ی مادران و پدرانی که به آرمان های انقلاب اسلامی امید بسته بودند. صانع ژاله و محمد مختاری، خون بیدارگری بود که بر زمین ریخت و نشان داد که مردم در این زمانه ظلم و میان سه قوه زر و زور و تزویر همچنان ایستاده اند تا درخت آزادی را آبیاری کنند.
آنان که نتوانستند روح سبز امید را از ملت ایران بگیرند، کفتار صفت آمدند و پیکر پاک هنرمندان شهادت را به تاراج بردند. مکر خدواند کارشان را ساخت و دست خداوند از دست علیل شان بالاتر بود.
پیکر شهیدانمان را بر دستان گناهکارانشان بالا کشیدند تا شاید سیاهی جامه شان سرخی خون آن را پنهان کند.
در این لحظه ها که شب شکسته است از زمستان چیزی نمانده ، چندتن از رجاله هایی که به صندلی های قدرت چسبیده اند در مجلسی که خانه اشغال شده مردم است، در نبود مردم رجز خواندند و توشه تباهی اندوختند.
جنبش سبز ایران تا بهار راهی ندارد و اول اسفند میعاد دوباره ماست برای ماندن در کنار شهدا و رهبران سبز که این روزها در بند و حصر حاکمیت تا با حملات شبانه و عربده های روزانه همچنان مظهر مقاومت و سربلندی جنبش مانده اند.
اول اسفند (یکشنبه) در هفتمین روز پر کشیدن یاران سبزمان و در حمایت از دو یاور همیشگی جنبش سبز در خیابانها و میادین اصلی گرد هم می آییم تا بار دیگر عظمت حضورمان را در مقابل چشمان کور ظالمان فریاد زنیم.
سامانه های خبری و سایتهای: ادوار، امروز، تحول سبز، تغییر، جرس، دانشجو نیوز، رسا (شبکه تلویزیونی)، سحام نیوز، میزان خبر، ندای سبز آزادی، نوروز

مسیرهای اعلام شده برای راهپیمایی 1 اسفند در سراسر ایران 
تهران: میدان امام حسین ، تا میدان آزادی در صورت بسته بودن این مسیرها میدان هفت تیر به سمت بلوار کشاورز: 
اصفهان: میدان انقلاب - چهارباغ عباسی- ساعت سه 
تبریز: فلکه آبرسان (دانشگاه)، میدان ساعت (شهرداری) 
ارومیه: خیابان ارومیه، از شهرچایی تا میدان انقلاب 
اردبیل: چهارراه امام تا میدان شریعتی 
ایلام: خیابان بیست و چهار متری ولی عصر و خیابان اشرفی اصفهانی 
بوشهر: خیابان شهدا 
ورامین: میدان راه آهن تا میدان اصلی ورامین پیشوا: خیابان شریعتی 
قرچک: خیابان محمد آباد 
اسلام شهر: خیابان باغ فیض، بلوار امام حسین از ابتدای جاده ساوه تا میدان اصلی باغ فیض 
کرج: میدان شاه عباسی تا میدان حصارک 
شهرکرد: حدفاصل چهارراه دامپزشکی تا میدان انقلاب 
بیرجند: خیابان مدرس 
مشهد: از سه راه راهنمايي- به سمت ميدان شريعتي 
بجنورد: میدان ۱٧ شهریور 
اهواز: فلکه ساعت تا چهارراه آبادان 
زنجان: خیابان سعدی، خیابان امام 
گرمسار: میدان شهدا تا میدان امام 
سمنان: از میدان سعدی به سمت میدان کوثر 
شاهرود: خیابان ۱٢ بهمن 
شیراز: ساعت سه - مقصد نهایی:روبروی دانشکده مهندسی شماره دو- 
1-مسیر یک:میدان نمازی تا دانشکده - 
2-مسیر دو:میدان ستاد به سمت میدان نمازی تا دانشکده مهندسی - 
3-مسیر سه:میدان ارم به سمت میدان نمازی تا دانشکده مهندسی و سایر کوچه ها و خیابان های منتهی به ملاصدرا به سمت دانشکده مهندسی 
سنندج: خیابان پاسداران کرمان: میدان مرکزی (میدان آزادی) 
کرمانشاه: میدان فردوسی 
یاسوج: پارک ساحلی میدان استانداری 
گرگان: میدان ولی عصر تا زرتشت 
رشت: خیابان امام خمینی – خیابان مطهری – خیابان گلسار 
بروجرد: خیابان شهدا 
خرم آباد: خیابان شهدای شرقی 
بابل: خیابان دکتر شریعتی ،میدان امیرکبیر -کنار پارک شادی (ساعت پنج) 
ساری: خیابان فرهنگ، خیابان قارن، خیابان انقلاب 
آمل: خیابان امام رضا 
اراک: خیابان عباس آباد، خیابان ملک، خیابان امام خمینی 
همدان: میدان دانشگاه، آرامگاه بوعلی 
بندرعباس: از چهارراره رسالت تا نخل ناخدا 
یزد: خیابان دهم فروردین، خیابان آیت الله کاشانی از میدان مجاهدین تا میدان ابوذر 
رسانه شمایید- ماهستيم 
منبع: سايت رسانا

ایمان بیاوریم به نزدیکی صبح ، اعلامیه هاو پوسترهای اول اسفند

حماسه سازان ایرانی را خستگی در کار نیست . آنها نه با تهدید از پا می نشینند و با ضرب گلوله و سرکوب به خانه هایشان باز می گردند . حماسه سازان ایرانی " یک رویا دارند " و برای دستیابی این رویا تنها یک قدم باقیست و آن یک قدم من و توییم ای حماسه ساز ایرانی !
ایمان بیاوریم به نزدیکی صبح ...
اعلامیه های اول اسفند رو آماده کردم .
نسخه ی PDF رو از اینجا دانلود کنید .
نسخه یWord رو از اینجا دانلود کنید .
چندتایی هم پوستر صفحه ی فیس بوک 25 بهمن آماده کرده بود که من هم با اجازه شون این جا منتشرش میکنم .  




با توجه به فاصله ی کم باقیمانده به اول اسفند از همه بچه ها تقاضا دارم دو برابر 25 بهمن مایه بزارند که دیگه مثل اینکه بهار داره میاد .

۱۳۸۹ بهمن ۲۸, پنجشنبه

بوی بهار می آید ؛ یکشنبه 1 اسفند تظاهرات میلیونی دیگر

شورای هماهنگی راه سبز امید باصدور بیانیه ای از مردم ایران دعوت کرد روز یکشنبه، اول اسفندماه، به منظور هفتمین روز شهادت دو شهید تظاهرات ۲۵ بهمن و همچنین بزرگداشت یاد و خاطره سایر شهدای جنبش سبز،در تجمع های تهران و شهرستان شرکت کنند.
متن کامل بیانیه،شورای هماهنگی راه سبز امید به این شرح است:
با عرض تسلیت به مناسبت شهادت دو تن از جوانان مظلوم این مرز و بوم درتظاهرات ۲۵ بهمن و با گرامیداشت خاطره دهها شهید جنبش سبز، از ملت بزرگوار ایران دعوت می شود تا در تجمعات بزرگداشت هفتمین روز شهادت این عزیزان که روز یکشنبه اول اسفندماه ۸۹، ساعت ۳ عصر در تهران و شهرستانهای سراسر کشور برگزار می شود، حضور به هم رسانند.
این حضور پرشکوه در آستانه میلاد مسعود پیامبر رحمت حضرت محمد بن عبدالله(ص) و امام جعفر صادق (ع)، علاوه بر حمایت قاطع از مواضع رهبران جنبش آقایان میر حسین موسوی و مهدی کروبی برای ادامه راه دشوار آزادی و کرامت انسان، نشانه اعلام همبستگی با هموطنان کرد در پاسداشت خون این دو عزیز ایرانی شیعه و سنی است که به پای مبارزه با استبداد دینی بر زمین ریخت.
شورای هماهنگی راه سبز امید
۲۸ بهمن ۱۳۸۹

۱۳۸۹ بهمن ۲۵, دوشنبه

نامه ای در آستانه ی 25 بهمن به سهراب

به بردارم سهراب !
سلام رفیق ! خوبی ؟ چه خبرا ؟ خوب با بالا مالاها میپری و ما پایینی ها رو تحویل نمیگریا . بچه ها چطورن ؟ حاج علی ، اشکان ، مهدی ، ندا ، بهمن ، کیانوش ، مصطفی ، امیر ، ترانه ، محمد ، یعقوب و ... خوبن ؟ سلام برسون !
سهراب جان ! داداش ! اونجوری نگاه نکن . میدونم یه ساله چشم به راهی . میدونم حق با توست . هرچی بگی راست گفتی . بی عرضه ما بودیم . شما که رفتید ، افتادیم بجون هم . بیخیال ! نمیخوام قبر مرده باز کنم .
عزیزم ! از امروز خبر داری ؟ بچه ها میخوان تظاهرات کنن که بگن شما فراموش نشدید . شما برای ما زندگان تاریخید همیشه تا ابد .
امروز میرم ! اما راستش یه چی ازت میخوام . میدونم پر رویی و بی ادبیه . اما بخدا دستم کوتاهه . سهراب جان ! داداش دلم تنگ شده برات . دستم رو بگیر . میخوام بیام پیشت . پیش تو ، پیش ندا ، پیش اشکان ، پیش همه ی بچه ها ... دلم پره ، دلم پره از این دنیا .
امروز اگه رات اینوری خورد ، منم با خودت ببر .
دوستدار همیشگیت

۱۳۸۹ بهمن ۲۴, یکشنبه

نامه ای به برادر نظامی ام ؛ فردا آخرین فرصت توست

فردا 25 بهمن مطمئنا روز بزرگی برای ملت ایران خواهد بود . ملتی که سالهاست طعم ظلم و استبداد را کشیده است ، فردا فریاد فرو خورده اش را بر سر دیکتاتور خواهد زد .
روی نامه ام به توست ای برادر نظامی !
فردا روز توست . من و او ، ما خواهیم شد . پیروزیمان را جشن خواهیم گرفت . اما تو چی ؟ عمر خودت را نگاه کن . چند تا رفیق داری ؟ چند نفر قبولت دارند ؟ چند نفر وقتی تو رو می بینند راهشون رو کج نمیکنن و از یه جای دیگه رد نمیشن ؟
تو قسم خورده ای حافظ ملتت باشی . فردا ما بی تو یا با تو حماسه رقم می زنیم . دوست داریم تو هم کنار ما باشی . از یه ارتش فکستنی تو سرزمین رود نیل که کمتر نیستی ، هستی ؟  فردا روز من و توست . تو میتونی کنار من باشی و لذت ببری برای اولین بار از لحظات زندگیت . میتونی کنار من باشی و از سربازی به رهبری ترفیع درجه بدی . میتونی کنار من باشی و بخندی از ته دلت . میتونی دوست پیدا کنی نه یه نفر دو نفر ، دوست های میلیونی .
تو هم وطن منی ! شاید روی زمین های آسفالت کوچه پس کوچه های تهران تو اون جنوبی ترین نقطه ش با هم فوتبال بازی کرده باشیم . شاید تو یه تیم بوده باشیم . شاید رفیق های کودکی هم بودیم که اگه یه روز همدیگر رو نمی دیدیم دلمون برای هم تنگ میشد . امروز اما من اینور و تو اونور .
برادرم ! فردا دیگه بازی نیست . دیگه داستان ، داستان شرط حساب نیست . فردا منم و تو ! فردا داستان یه سال و هفت ماه صبر و استقامته . من دیگه صبر گذشته رو ندارم . خشمم رو کنترل میکنم تا فردا . تا وقتی اولین باتومت فرود بیاد . دیگه هموطنم نیستی . دیگه اسمت ایرانی نیست . دیگه به چشم یه رفیق بهت نگاه نمیکنم .
داداش گلم ! فردا آخرین ملت توئه . تا ساعت 3 منتظرت میمونم ، اگه اومدی قدمت روی چشم من . نمیزارم دست بهت بزنن . اما ساعت 3 اگه دیدمت . اگه دیدم اونوری ، اگه دیدم باتومت داره پایین میاد ، تمام گذشته ها رو از ذهنم پاک میکنم . تا تو نزنی ، من نمیزنم . اما وقتی زدی دیگه کار تمومه . دیگه منم و تویی و خدا .
به ساعتت نگاه کن ! فقط 24 یا 25 ساعت مونده . بشین خوب فکرات رو بکن . بشین سنگات رو با خود ت وا بکن . با خدای خودت حرف بزن . اون صدات رو میشنوه . نگات میکنه و هنوز هم دوستت داره . فرصت ها رو از دست نده . شاید فردا غروب غم انگیزت باشه ...
فردا می بینمت و جوابت رو میشنوم .
وعده ما ساعت 3 بعد از ظهر
منتظرتم ...

۱۳۸۹ بهمن ۲۲, جمعه

راهکارهای مبارزه در تهران بمناسبت 25 بهمن (قسمت اول )

یه فلش بک میزنم به انتخابات سال 88 ، بنا به روایت آقایون ! 3,371,523 نفر(در کل استان )  به مهندس موسوی رای دادند و بالغ بر 3 میلیون نفر هم به روایت آقای قالیباف در تظاهرات 25 خرداد شرکت کردند . یکسال و هفت ماه از آن انتخابات کذایی می گذرد و فشارهای اقتصادی وارده بر اقشار مختلف مردم ، صفوف مخالفین حکومت رو بیشتر کرده است .
جمعیت کنونی تهران به روایت سایت شهرداری تهران7,712,944  می باشد که  از این بین جمعیت 20 تا 49 سال ( جمعیتی که توان شرکت در تظاهرات را دارد ) بالغ بر 5 میلیون نفر می باشد . تهران  دارای 373  محله و 22 منطقه است   . پرجمعیت ترین منطقه ی آن ، منطقه ی 4 با جمعیت بیش از 800 هزار نفر است و بعد از آن منطقه ی 5 با جمعیتی 700 هزار نفری در رتبه دوم قرار دارد . در رتبه ی سوم  منطقه ی 3 قرار دارد که از قضا همسایه ی دیوار به دیوار منطقه ی 4 می باشد . در رتبه ی پنجم هم منطقه ی 2 قرار دارد که آن هم در همسایگی منطقه ی 5 است . در این 4 منطقه بیش از 90 محله وجود دارد . بطور میانگین هر کدوم از این مناطق بیش از 350 هزار نفر جمعیتی را دارا هستند که میتوانند مبارزه کنند .از بحث اصلی دور نشوم ؛ 373 محله ی تهران و جمعیت معترض بیش از 4 میلیون نفری در حالی  که بسیج کمتر از 20 ناحیه و شاخه ی نظامی کمتر از 10 هزار نفر در اختیار دارد . نیروی ضد شورش تهران هم  5 هزار نفر  می باشد . 

باز هم می خواهم به بحث محله ها بپردازم . اگر در این 373 محله تهران  بطور میانگین 10 هزار نفر معترض وجود داشته باشند و اگر از این جمعیت 50% از تظاهرات 25 بهمن خبر داشته باشند ، می توانند با تشکیل هسته  های اولیه محلی و راهپیمایی بسمت محل برگزاری تظاهرات بیش از 20% دیگر را با خود همراه کنند .
ببطور مثال شخصی ساکن منطقه ی 5 می باشد . اگر میدان اصلی این منطقه را فلکه دوم صادقیه در نظر بگیریم با توجه به بعد مسافت حدود یک ساعت تا میدان انقلاب پیاده راه است . با توجه به احتمال مقابله نیروهای حکومتی  و همچنین سرعت کم تظاهرکنندگان این زمان را به دو برابر افزایش میدهیم . یعنی از فلکه دوم صادقیه تا میدان انقلاب بیش از 2 ساعت راه وجود دارد . پس هسته های اولیه محلی باید حدود ساعت 12 تشکیل شوند تا بتوانند راس ساعت 13 در میدان اصلی منطقه جمع شوند . در همین منطقه ی 5  حدود 29 محله وجود  دارد . یعنی در ساعت 13 بالغ بر 300 هزار نفر معترض در میدان فلکه دوم صادقیه وجود  دارند . در ضمن با توجه با نزدیکی محل هایی مثل طرشت و پونک و ... میتوان انتظار جمعیت بیشتر را داشت .
ما در تهران  10 میدان اصلی و بزرگ داریم که میتواند با توجه به موقعیتشون محل تجمع هسته های اولیه ی محله های مربوطه قرار گیرد :
در جنوب   شهر :
میدان امام خمینی و میدان راه آهن
در شرق تهران :
فلکه های تهرانپارس
در  شمال تهران :
میدان تجریش و میدان ونک
در   غرب تهران :
 فلکه دوم صداقیه  و میدان بزرگ آزادی
و نهایتا  در مرکز تهران :
میدان فردوسی ، امام حسین و انقلاب
از دورترین این میادین نسبت به میدان امام حسین دو ساعت راه است . پس هسته های اولیه با تشکیل در ساعت 12 و تجمع در میدان محله شان در ساعت 13 می توانند راس ساعت 15 خود را به میدان امام حسین برسانند .
ادامه دارد ...

۱۳۸۹ بهمن ۲۰, چهارشنبه

یک پیشنهاد ؛ ایران - روسیه ، فرصتی بی نظیر برای سبزهای امارات

ساعت 19:30 روز چهارشنبه ، قراره تیم ملی ایران با تیم روسیه بازی کنه که قراره این بازی تو ورزشگاه زاید ابوظبی برگزار بشه . با توجه به مکان بازی و پخش زنده ی آن از سیمای میلی ، به نظرم فرصت خوبیه برای سبزهای امارات تا با حضور خود و تبلیغ 25 بهمن گام موثری رو در جهت حضورمیلیونی 25 بهمن بردارند . 
علاوه بر این ، اینکار میتونه در جامعه بسیار تاثیرگذار باشه . 
سبزهای امارات با حضور خود در ورزشگاه زاید ابوظبی رسانه جنبش سبز باشند . 

۱۳۸۹ بهمن ۱۹, سه‌شنبه

بیانیه خط شکن رهبران جنبش سبز در آستانه 22 بهمن



میرحسین موسوی و مهدی کروبی، در آستانه سالگرد پیروزی انقلاب اسلامی با صدور بیانیه مشترکی، ضمن توصیف انقلاب مردم ایران در سال ۵۷ به عنوان «جلوه درخشان تعیین سرنوشت مردم به دست خودشان»، به بررسی گفتمان حاکم بر ساختار قبل از انقلاب و مقایسه آن با گفتمان نو انقلاب اسلامی پرداخته  و سپس این مقایسه را به گفتمان جنبش سبز پیوند داده اند.
به گزارش کلمه، میرحسین موسوی و مهدی کروبی در بیانیه ی خود ویژگی های گفتمان رژیم پهلوی را «بستن همه راه ها به روی اصلاح تدریجی حکومت و جامعه، کودتایی متکی بر بیگانگان سلطه جو و غفلت دلسوختگان، در بند کردن آزادی خوهان، اعمال سانسور بر مطبوعات، مسلح شدن به سلاح های ریز و درشت، به کارگیری ماشین تبلیغاتی پر سر و صدا، توهم ایفای نقشی بزرگ در تحولات منطقه وجهان، هیچ خواندن مخالفان و منتقدان و همه خواندن خود و هم سفرگان» ذکر کرده اند.
موسوی و کروبی در این بیانیه از گفتمان نوینی سخن به میان آورده اند که از فردای کودتای ۲۸ مرداد متولد شد و بارزترین و غیرقابل‌انکارترین ویژگی آن، جهت گیری در مقابل باز تولید مناسبات استبدادی و شاهنشاهی بود. مناسباتی که به گفته ی این دو همراه جنبش سبز دوباره بازتولید شده است، اما این بار به نام دین رنگ قدسی و آسمانی به خود گرفته است، تآ انجا که امروز شرایط سیاسی کشور ازخطر بازتولید مناسبات شاهنشاهی، جز موروثی بودن حکومت چیزی کم ندارد.
آنها انتخابات  ۸۸  را جلوه ای از احساس مسئولیت همگانی و ظهور گفتمان تازه ای در مقابل این خطرات دانسته و گفته اند که هیچ چیز نمی تواند مانع رشد این گفتمان شود، گفتمانی  که فساد را تحمل نمی کند، خودی را ناخودی نمی کند، خطاهای گذشته را نقد می کند اما دستاوردهای روشن آن را نفی نمی کند. عزت کارگر و کار آفرین را می خواهد نه ذلت آنها را، اعتیاد و دزدی و طلاق را نتیجه سی در صد بیکاری جوانان می داند و در نتیجه اجازه نمی دهد مشکل جرم و جنایت با بر پا کردن چوبه های دار و قساوتی تاریخی حل شود و به بهانه جنایت و خیانت گروهی اندک، دور جدید تواب سازی و اعتراف گیری و شکنجه در محبس ها راه بیفتد.
موسوی و کروبی همچنین در تشریح تحولات دوسال گذشته، از آن دسته از افراد ارگان های نظامی و انتظامی و امنیتی یاد کرده اند که نتوانستند سوابق جبهه و فداکاری هایشان برای حفظ مرزها و امنیت کشور را به سرکوب و ضرب و شتم مردم بی گناه بفروشند و اطمینان داده اند که «در نهایت، بسیج و سپاه و نیروهای نظامی، ملت خود را تنها نخواهند گذاشت.»
به گزارش کلمه متن کامل این بیانیه مشترک به شرح زیر است :
بسم الله الرحمن الرحیم
* و العصر * ان الانسان لفی خسر * الا الذین آمنوا و عملوا الصالحات و تواصوا بالحق و تواصوا بالصبر.
در آستانه سی و دومین سالگرد انقلاب اسلامی ایران هستیم، انقلابی که جلوه درخشان تعیین سرنوشت مردم ما به دست خودشان بود و برای یکایک ما ایرانیان، شناخت و بازشناخت این حادثه بزرگ و مهم تاریخی، اهمیت بسیار دارد. شاید از آن رو که شناخت هویت تاریخی هر ملت، در تعیین راه آیندة آن مؤثر است، شاید از آن رو که این روزها از خود می پرسند که راه طی شده تا چه اندازه صحیح بوده، و شاید هم از آن رو که بیش از هر زمان دیگر، شاهد تلاش برای تحریف این تاریخ هستیم.
آنچه در آن روزها شاهد بودیم، نه یک جابجایی قدرت سیاسی صرف، که ورود یک گفتمان نو و خروج یک گفتمان کهنه بود: گفتمان کهنه ای که می انگاشت که با بستن همه راه ها به روی اصلاح تدریجی حکومت و جامعه، با کودتایی متکی بر بیگانگان سلطه جو و غفلت دلسوختگان این مرز و بوم، با در بند کردن فوج فوج آزادیخوهان، با اعمال سانسور بر مطبوعات، با سرازیر کردن درآمد نفتی سرشار به جیب منفعت جویان شریک در قدرت، با تا دندان مسلح شدن به سلاح های ریز و درشت، با به کارگیری ماشین تبلیغاتی پر سر و صدا، با توهم ایفای نقشی بزرگ در تحولات منطقه وجهان، با هیچ خواندن مخالفان و منتقدان و همه خواندن خود و هم سفرگان، با نماد فره ایزدی انگاشتن قدرت فاقد اقتدار ناشی از رضایت مردم، ماندنی است.
اما گفتمان نوین پس از کودتای شوم ۲۸ مرداد از همان فردای سال ۴۱ متولد شد ،. بازنگری به کارنامه گذشته و به دنبال آن، جستجو برای یافتن راه رهایی از استبدادی که با پشتوانه استعمار بر کشور یکه تازی می کرد، آغاز شد. در کنار آنانی که از هر گونه تغییر مأیوس و نا امید بودند، در کنار آنانی که مصلحت اندیشی را به گونه ای تفسیر کردند که عافیت طلبی شخصی آنان را توجیه کند، در کنار آنانی که رعب پوشالی حکومت کودتا هر گونه حرکت را از آنان سلب کرده بود، چه بسیار کسانی هم بودند که دست از تلاش برنداشتند، چرا که باور داشتند زندگی کردن، صرفا به معنای زنده ماندن نیست. می دانستند که ملت های دیگر برای رسیدن به آزادی، عدالت ، استقلال و پبشرفت، راهی بس دراز پیموده اند و تلاش برای دستیابی به جامعه ای که از چنین نعمت هایی برخوردار باشد، خود، عین زندگی است. چنین بود که هنگامی که خواسته های خود را در گفتار رهبری استوار چون امام خمینی (ره) یافتند که در این راه مصمم گام نهاده بود، با او همراه شدند و بساط ظلم و جور را برچیدند. با تجربه ای که از گذشته به دست آمده بود، از همان فردای پیروزی، دغدغه حراست و مراقبت از این دستاورد بزرگ در دل زن و مرد و پیر و جوان به جنبش درآمد تا مبادا کودتایی دیگر، تجاوز نظامی، و مهم تر از همه، انحراف از آرمان های انقلاب اسلامی، این نهال تازه رسته را در هم شکند.
درس هایی که از آن واقعه و سالیان پس از آن فراگرفته شد، موجب شد که مردم ما بارها عزم خود را برای جلوگیری از انحراف از راهی که می توانست آنها را به سرمنزل مقصود برساند به نمایش بگذارند. مشارکت گسترده در دفاع از میهن در مقابل دشمن متجاوز، تلاش های ستایش برانگیز در رونق اقتصاد ملی، کوشش برای انجام اصلاحات گسترده در عرصه های گوناگون و حضور آگاهانه در عرصة انتخابات، تبلور این احساس مسئولیت ملی است که مردم ما را اینگونه در صف مقدم تحولات فکری و اجتماعی چند دهة اخیر منطقه قرار داده است.
گفتمان نو باید با دیده بانی مستمر، خود را با نیازهای نو سازگار می کرد و نوشوندگی خود را پاس می داشت که بارزترین و غیرقابل‌انکارترین ویژگی آن، جهت گیری در مقابل باز تولید مناسبات استبدادی و شاهنشاهی بود.یادمان هست که بزرگترین دغدغه خبرگان قانون اساسی جستن راه هایی بود که جلوی ظهور استبداد و خود رایی و دیکتاتوری را به هر شکل و شمایل بگیرد و قانون اساسی در شرایطی نوشته شد که بیرون از مجلس خبرگان، مردم در خیابانها شعار میدادند «برابری، برادری، حکومت عدل علی».
درکتاب« پیکار صفین، نصرابن مزاحم» که شاید قدیمی‌ترین کتاب روایی– تاریخی در مورد جنگ صفین باشد، آمده است که بعد از استقرارحضرت امیر (ع) در کوفه، ایشان مسافرتی به مناطق فارس نشین و ایرانی در نزدیکی کوفه می کنند و در یک آبادی از مردم در مورد شاهان ایرانی سوال می کنند. بزرگ روستا می‌گوید:« در سنت شاهان ایرانی چیزهایی بود به نفع رعیت و چیزهایی بود به نفع پادشاه، تا این که خسروپرویز آمد و هرچه به نفع رعیت بود منسوخ کرد و هرچه به نفع پادشاه بود نگاه داشت و این موجب اضمحلال پادشاهی آنان شد.»
این روایت، دقیقا فضای روحی و سیاسی کشور در دهه اول انقلاب فارغ از ضعف ها و خودسری هایی که دامنگیر هر انقلابی در آغاز آن می شد را تشکیل می داد: مردمی که انقلاب کردند قصدشان این بود که آن مناسبات رابا الگو گرفتن از حکومت عدل علی از بین ببرند.
آیا دردناک نیست که بعد از گذشت بیش از سی سال از انقلاب، دوباره دغدغه مردم مواجهه با باز تولید همان مناسبات پادشاهی و این بار به نام دین باشد؟ در شرایطی هستیم که هر چیزی از حقوق مردم در قانون اساسی و آرمان‌های انقلاب بود زیرپا گذاشته شده، فصل سوم قانون اساسی، یعنی حقوق ملت، در پرانتز قرار گرفته و آنچه به نفع حاکمان بوده است به صورت اغراق‌آمیز و چند برابر به اجرا درآمده و تبعیت بی چون و چرا از قدرت، رنگ قدسی و آسمانی به خود گرفته و عدم سوال از قدرت فضیلت شده وهر صدای منتقد و متعارض با شبیه سازی های مضحک، به خارجی بودن و همدستی با بیگانه و صهیونیسم و نفاق متهم گردیده است، تآ انجا که امروز شرایط سیاسی کشور ازخطر بازتولید مناسبات شاهنشاهی، جز موروثی بودن حکومت چیزی کم ندارد.
آری انتخابات سال ۸۸ جلوه ای از این احساس مسئولیت همگانی در مقابل خطرات بود. مردمی که احساس خطر می کردند، مردمی که از مدیریت ناتوان دستگاه اداره کشور ناامید شده بودند، مردمی که از دروغ به تنگ آمده بودند، مردمی که احساس می کردند برای پیشرفت کشور به دگرگونی های فراگیرتر و بنیادی تر نیازمندند، به میدان آمدند و چه بسیار کسانی که سال ها بود در انتخابات شرکت نمی کردند و این بار قفل سکوت خود را شکستند و چه بسیار کسانی که پا را از رقابت های سیاسی رایج فراتر نهادند و برای ایجاد تحولی بزرگ همنوا گشتند.
دریغا که آنچه بر سر نتایج انتخابات آمد و آنچه در پی شبه کودتای اقتدارگرایان رخ داد، حق اساسی تعیین سرنوشت ملت به دست خویش را خدشه دار کرد. اما دستگیری معترضان، ضرب و شتم آنان در خیابان ها، کشته شدن عده زیادی از جوانان و زنان و مردان در خیابان ها و بازداشتگاه ها، فجایع کوی دانشگاه و کهریزک،حمله به بیوت و دفاتر مراجع تقلید، به راه انداختن تجمعات اتوبوسی و نمایشی، هجمه تبلیغاتی یک سویه مملو از دروغ و افترا، سرکوب کارگران و معلمان و جنبش زنان و دانشجویان و استادان، راه اندازی کارناوال های شرم آور و مانورهای امنیتی با هدف ایجاد رعب، تلاش مستمر برای انحراف افکار عمومی به سمت مسائل فرعی و انحرافی، برخورد غیراخلاقی با خانواده های شهدا و زندانیان، واعلام مرگ جنبش سبز در مناسبت های متوالی، هیچ یک نتوانسته است اقتدارگرایان را از چالش بزرگ حاصل از بی اعتمادی مردم به دولت نجات دهد، همچنان که نتوانسته خواسته های برحق مردم برای برخورداری از حقوق شهروندی مصرح در قانون اساسی را به دست فراموشی بسپارد.
در طول این ماه ها، تحولات مهمی رخ داده است که توجه هر ناظر آگاهی را جلب می کند. بسیاری از کسانی که در ارگان های نظامی و انتظامی و امنیتی شاغل بودند نتوانستند سوابق جبهه و فداکاری هایشان برای حفظ مرزها و امنیت کشور را به سرکوب و ضرب و شتم مردم بی گناه بفروشند . برخی از روی تقیه ویا اطلاعات ناکافی و برخی از افراد ساده که بر اثر تبلیغات دولتی گمان می کردند که معترضان، ایمان دینی شان را نشانه رفته اند به تدریج متوجه شدند که چنین نیست. بسیاری از کسانی که فکر می کردند جنبش اعتزاضی مردم از توطئه های قدرت های سلطه جوی بیگانه یا خشونت ورزانی که در بحبوحه جنگ به دامان دشمن پناه آورده و به خدمتش کمر بسته بودند سرچشمه می گیرد، فهمیدند که این ترفندی برای بدنام ساختن منتقدان و موجه ساختن اعمال غیرانسانی اقتدارگرایان بیش نیست.
وما دور نمی بینیم آنانی که بصورت واقعاً اصولی دغدغة منافع ملی و ارزشهای اسلامی را دارند در کنار همه ملت (یا به تعبیر مستبدین «خس و خاشاک») قرار گیرند و صف خود را از زیاده خواهان ودست اندازان به حقوق و بیت المال ملت جدا سازند. ما بویژه اعتقاد داریم که در نهایت، بسیج و سپاه و نیروهای نظامی، ملت خود را تنها نخواهند گذاشت.
در طول سال های اخیر و بویژه دو سال گذشته، گفتمانی نو متولد شده و هیچ چیز نمی تواند مانع رشد آن شود. گفتمانی که فساد را تحمل نمیکند و با وعدۀ آوردن نفت بر سر سفره مردم، یکشبه قیمت نان وسوخت و برق و گاز را چند برابر نمی سازد. گفتمانی که به حفظ نیروی کار کشور ایمان دارد و منابع و تولیدملی را با تحویل بازار ملی به واردات خارجی ویران نمی سازد .گفتمانی که عزت کارگر و کار آفرین را میخواهد نه ذلت آنها را. گفتمانی که اعتیاد و دزدی و طلاق را نتیجه سی در صد بیکاری جوانان می داند و در نتیجه اجازه نمی دهد مشکل جرم و جنایت با بر پا کردن چوبه های دار و قساوتی تاریخی حل شود و به بهانه جنایت و خیانت گروهی اندک، دور جدید تواب سازی و اعتراف گیری و شکنجه در محبس ها راه بیفتد. (به راستی شمایانی که هر روز و ساعت سنگ اسلام و معنویت را بر سینه میزنید، چند زن را میتوانید نشان دهید که در صدر اسلام اعدام شده باشند؟!) گفتمانی که از رأی مردم نمی ترسد واز رجوع به قانون اساسی نمی هراسد. گفتمانی که نه در شعار وهیئت ماکیاولیستی بلکه در عمل بدنبال وحدت اسلامی ونزدیکی مذاهب اسلامی به یکدیگر است و میلیونها شهروند ایرانی را تحت عنوان سنی و درویش و اهل حق و نام های دیگر ازخودنمی راند.
آری امروز گفتمانی تازه متولد شده است. گفتمانی که شهدای آن، پیشقراولان و دربندشدگانش پرچم داران آن هستند. گفتمانی که خشونت را طرد می کند و راه تغییر را از طرق مسالمت آمیز جستجو می کند. گفتمانی که پاسخ دروغ و نهمت و ناسزا را با راستی و حقیقت و ادب می دهد. گفتمانی که چشم امیدی به بازی های پنهانی قدرت های جهانی ندارد و راه حل شفاف ملی را تنها راه تحول به سوی اصلاح امور می داند. گفتمانی که خودی را ناخودی نمی کند بلکه سعی در خودی کردن ناخودی ها دارد. گفتمانی که چندصدایی را به رسمیت می شناسد و اتحاد ملی را نه در سکوت گورستانی که در تمسک به عقلانیت جمعی می جوید. گفتمانی که مردم را نسبت به آنچه در کشور می گذرد نامحرم نمی شناسد و گسترش آگاهی ها به میان همة اقشار و گوشه کنار این مرز بوم را وجه همت خویش قرار داده است. گفتمانی که با گسترش و تقویت شبکه های اجتماعی، افراد را گرد هم می آورد و فضای مدنی را توسعه می دهد. گفتمانی که سرمشق بسیاری از حرکت های آزادیخواهانة دیگر شده است. گفتمانی که خطاهای گذشته را نقد می کند اما دستاوردهای روشن آن را نفی نمی کند. گفتمانی که عدالت را نه در اقتصاد صدقه ای، بلکه در ایجاد فرصت های برابر و توانمندسازی محرومان می داند. گفتمانی که بجای انتشار کینه و انتقامجویی در میان فقیر و غنی، روستایی و شهری، اقوام، ادیان و مذاهب، به نهادینه کردن مدارا و مفاهمه و گذشت می پردازد. گفتمانی که درصدد پایان دادن به اوباش سالاری و حاکمیت نهادینة شایسته سالاری است تا در پرتو آن، شکوفایی و رشد استعدادها در میان ایرانیان، زمینه ساز ارتقای این سرزمین به جایگاهی که شایستة آن است، شود.
گفتمانی که بدنبال یافتن منجیان قهرمان نیست بلکه می خواهد هر ایرانی در نجات کشورش سهیم باشد. گفتمانی که به تعداد معتقدانش رهبر دارد. گفتمانی که می داند حفظ نظام یعنی حفظ ارزش هایی که نظام برای آن بوجود آمده، نه حفظ اشخاص در مناصب قدرت. گفتمانی که چرخش قدرت و پاسخگویی به مردم و برابری همه در قبال قانون را ضامن سلامت و زمینه ساز پیشرفت می شمرد. گفتمانی که اسلامیت و جمهوریت نظام و حاکمیت مردم سالاری بر همه شئونات کشور را تنها راه سعادت نردم می داند.
گفتمانی که در آن، تصمیمات و مصلحت بینی های شخصی جای خود را به عقلانیت جمعی می دهد. گفتمانی که با ایمان به خدایی که تعالی انسان را می خواهد، حق خواهی، و با استعانت از کردار نیکو، صبر و استقامت، راه امید را می پیماید و به پایندگی حق و زوال باطل یقین دارد.
امروز حاکمیت در ورای ایجاد این نگرانی که اگر او نباشد دین از بین می‌رود سنگر گرفته است و مرتبا با این اعلام خطر سعی می‌کند اقشار مذهبی را در پشت سر خود بسیج و منسجم کند، حال آن که در واقعیت، آن چیزی که بیشترین لطمه را به فضای دینی جامعه زده است رفتارهای ستمکارانه و ضددینی خود حاکمیت است. پایه‌های همه ادیان الهی در فطرت انسان ها قرار دارد و اگر اسلام پس از چهارده قرن باقی مانده است علتش مستحکم بودن پایه‌های فطری آن است، تا جایی که حتی ورود مغول واقدامات پهلوی اول نتوانست آن را از بین ببرد.
و این دین از ما خواسته است که به افراد ستمکار متمایل نشویم که در این صورت از کمک خداوند محروم خواهیم شد: «و لا ترکنوا الی الذین ظلموا فتمسکم النار و ما لکم من دون الله اولیاء ثم لا تنصرون»، و به کسانی که ستم کرده‌اند میل نکنید که آتش شما را لمس خواهد کرد، و شما را سرپرستی جز خداوند نیست، سپس دیگر به شما یاری نخواهد شد.
در آستانه سی و دومین سال پیروزی انقلاب اسلامی، به عنوان دو همراه کوچک به شما حاملان بی شمار گفتمان جدید درود م یفرستیم و از خداوند متعال میخواهیم همه ما را از یاران مظلومان و دشمنان ظالمان قرار دهد.
وما النصر الا من عند الله العزیز الحکیم
مهدی کروبی           میر حسین موسوی

اعلامیه های 25 بهمن ماه سری دوم

اعلامیه های سری 2 رو براتون آماده کردم . این اعلامیه ها امروز تو سطح تهران پخش شده است ، شما هم رسانه شوید .
اعلامیه سری 1
از اینجا دانلود کنید . 


از اینجا دانلود کنید .
از اینجا دانلود کنید .
دوستان تقاضایی که از شما دارم :
80 % از انرژیتون رو در فعالیت های میدانی و تبلیغات خیابانی بگذارید .
در تاکسی و اتوبوس و مترو بحث را باز کنید و با کشیدن مبحث به طرف تظاهرات 25 بهمن ، مخاطبتتون رو از این تجمع بزرگ آگاه کنید .
در این بحث ها هرگز موضع خود را بصورت شفاف بیان نکنید ، اما در عین حال نزارید ترس در چهره تان پیدا شود .
از بحث و جدل های فرسایشی با نیروهای حکومتی جدا بپرهیزید .
اعلامیه ها را در مناطقی که به اینترنت دسترسی کمتری دارند ، پخش کنید .
 در اعلامیه هاتون حتما از ساعت ومکان دقیق تظاهرات خبر دهید .
در عین حال نوشتن جملات کوتاه و قصار بسیار زیبا و جالب هست برای مخاطب .
شعار نویسی در مناطق متوسط شهر میتونه بسیار امیدوار کننده باشه .
شعارهای  مثبت بنویسید .
بازهم از شما میخواهم که تمام نکات امنیتی را رعایت کنید .
رسانه شمایید ...

۱۳۸۹ بهمن ۱۸, دوشنبه

از اعلامیه ها تا پوسترهای 25 بهمن ، چه میکنه این جنبش سبز

به همه ی رفقا خسته نباشید میگم . واقعا سطح اطلاع رسانی بسیار بالاست . از همه ی دوستان تقاضا دارم که بیشتر فعالیت های این روزهاشون رو به فعالیت های میدانی اختصاص بدند .
رفقا ! نکات امنیتی هم از جمله مواردی ست که حتما رعایت می کنید و احتیاجی به تذکر نیست .
امروزاعلامیه ها رو اماده کردم و بسیاریشون رو پخش کردم .
نمونه ای از این اعلامیه ها رو ببینید .



اعلامیه های 12 تایی رو از اینجا دانلود کنید . 


روزنامه ی کلمه هم از این لینک قابل دسترسی است . 




روزنامه ی اعتماد ملی هم از این لینک قابل دسترسیه و پخشه .
روزنامه ی ندای سبز که به نظرم یکی از سریعترین و بهترین روزنامه های جنبشه سبز هست و مطالب خوبی هم چاپ کرده ، از این لینک میتوانید دانلود و پخش کنید .
راستی اسکناس نویسی هم جزء اصول لاینفک جنبش هست . چند تایی چاپ کردم و چند تایی هم مهر و موم و دستی کارش رو راه انداختم . از طریق این صفحه اسکناس نویسی چاپی رو یاد بگیرید .


صفحه فیس بوک 25 بهمن رو دیدید ؟ در عرض 24 ساعت 10000 نفر لایک کردند . یا للعجب ! آدم ایمان میاره به بیشمار بودن جنبش !! صفحه رو از اینجا ببینید .
صفحه توییتر هم که راه انداختند . ببخشید این همه انرژی از کجا اومده ؟ صفحه توییتر رو اینجا دنبال کنید .
عجب پوسترهایی آماده کردند رفقا . خدا رحمت کنه استاد کمال الملک رو !! بنده خدا اگه الان زنده بود باید لنگ رو آماده میکرد !!!!






راستی میدونید 25 بهمن روز ولنتاین هست ؟ عاشقان وطن چه روزی میخواند خودنمایی کنند !!











 

Sample text

Sample Text